ذوالقرنین پس از آن که خیالش از غرب کشور آسوده شد، به سمت شرق کشورش تاخت و به جایی رسید که مردمش وحشی و صحرانشین و بسیار عقب مانده بودند. آنان خانهسازی و دوخت لباس را نیاموخته بودند و در مقابل آفتاب، هیچ پوشش و سرپناهی نداشتند و همیشه در کمین بودند تا به اطراف خود حمله کنند. ذوالقرنین آنان را سرکوب کرد و تحت فرماندهی خود درآورد تا از تمدنِ آن روز برخوردار شوند. در قرآن آمده است:
سپس راهی را دنبال کرد تا آنگاه که به محل طلوع خورشید رسید. دید که بر مردمی طلوع میکند که بر ایشان در برابر آن پوششی قرار نداده بودیم. چنین بود و به یقین ما از چیزی که پیش او بود کاملاً خبر داشتیم.