کتاب «افسونگر» با عنوان انگلیسی (The Enchantress) جلد ششم و آخر مجموعهی «اسرار نیکولاس فلامل جاودان» است. جلد آخر این ششگانهی پر ماجرا و خواندنی در سال 2012 و 6 سال پس از چاپ نخستین جلد منتشر شد.
این جلد روزهای هفت و هشتم ژوئن را به تصویر میکشد و از مرگ قریب الوقوع نیکولاس فلامل پس از 670 سال و همسرش پرنل میگوید. داستان با این جملات آغاز میشود:
« من افسانهام. زمانی بود که ادعا داشتم دست مرگ به من نمیرسد و بیماری فرسنگها از من دور است. اما این جملات دیگر حقیقت ندارند. در این لحظه، من تاریخ مرگ خود و همسرم را میدانم: امروز»
اگر به تاریخ، افسانه و اسطورههای ملل علاقه داشته باشید، مایکل اسکات میتواند نویسندهی مورد علاقهی شما باشد. مایکل اسکات نویسندهی سرشناس و محبوب ایرلندی است. او در سال1959 در کشور ایرلند به دنیا آمد.
اسکات نویسندگی را از دوران جوانی آغاز کرد. پیشینهی غنی اساطیر در داستانهای عامیانهی مردم ایرلند الهام بخش او در نگارش داستانهای تخیلی، فانتزی و گاها ترسناک بوده است.
یکی از آثار ارزشمند مایکل اسکات نگارش یک مجموعهی سه جلدی از داستانهای عامیانه-شفاهی مردم ایرلند است. او کتاب «حكايتها و افسانههاي ايرلندي» را در سال 1983 منتشر کرد. با گذشت سالها از انتشار این مجموعه، همچنان مرجع معتبری برای مطالعهی افسانههای ایرلند محسوب میشود.
آثار اسکات تنها به کودکان و نوجوانان اختصاص ندارد. او آثار متعددی را بر گروه سنی بزرگسال به نگارش درآورده است و از میان آنها مجموعهای عاشقانه نیز به چشم میخورد. اسکات نویسندهای خلاق و پرکار است و تاکنون بیش از 100 جلد کتاب منتشر کرده است. کارهای او با موفقیتهای بزرگی همراه بوده است. آثار اسکات نه تنها جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده است؛ بلکه قصههای او توانسته توجه بازی سازان را به خود جلب کند. او در سال 2008 و 2009 موفق به دریافت جایزهی سال کتاب ایرلند شد. آثار او به بیش از 20 زبان دنیا ترجمه شده است و شهرت بسیار زیادی را برای او به ارمغان آورده است. مایکل اسکات همچنین نویسندگی چند فیلم سینمایی را بر عهده داشته است.
کتاب «افسونگر» توسط پونه اشجع به زبان فارسی برگردانده شده و انتشارات بهنام آن را در سال 1392 عرضه کرده است. این کتاب خواندنی که سرنوشت نیکولاس فلامل را تعیین میکند 536 صفحه و هفتاد و نه فصل است. امکان خرید نسخهی الکترونیکی و دانلود آن از همین صفحه امکان پذیر است.
آینهی کریستالی کوچک، بسیار قدیمی بود.
قدیمیتر از نسل بشر، باستانیها، آرکونها و حتی نژاد کهن که پیش از آرکونها میزیستهاند. آینه یکی از دستساختههای حاکمان زمین بود که زمانی که دانوتالیس را از بستر دریا بیرون میکشیدند. پیدا شده بود.
حدود هزار سال آینه به دیوار یکی از اتاقهای قصر خورشید در دانوتالیس آویزان بود. باستانیان بزرگ و باستانیها که بعد از آنها پا به عرصهی وجود گذاشته بودند، در مورد کریستال مربعی کوچکی که قابی سیاه رنگ که نه از چوب بود نه از فلز و نه از سنگ - در حیرت بودند. با اینکه به ظاهر کاملا شبیه آینه بود، اما در واقع چنین نبود: سطحش فقط سایهها را نشان میداد. با این حال کسانی که از نزدیک به آن شی نگاه میکردند. اذعان میداشتند که جمجمه و استخوانهای زیر پوستشان را در آن میبینند. به ندرت هم بعضی ادعا میکردند که در آینه منظرهای دور تودههای یخ قطبی, بیابانهایی وسیع یا جنگلهایی مه آلود میبینند.
درزمان های خاصی از سال، در اعتدال پاییزی یا تابستانی و زمانی که کسوف و خسوف روی میداد شيشه میلرزید و تصویرهایی مربوط به زمانها و مکانهایی فراتر از قدرت درک را در خودش به نمایش میگذاشت؛ جهانهای عجیبی و غریبی ساخته شده از فلز و کیتن؛ مکانهایی که در آنها اثری از ستارگان در آسمان نبود و خورشید سیاه، بیحرکت در آسمان معلق مانده بود. دانشمندان تمام زندگی خود را صرف تلاش برای تفسیر آن صحنهها کردند. با این وجود حتی آبراهام دانشمند نیز نتوانست آن را رمزگشایی کند.
تا اینکه یک روز وقتی کوئتزآلکوتل باستانی دستش را جلو برد تا شیشه را روی دیوار صاف کند. دستش به لبهی قاب گرفت. باستانی سوزشی را احساس کرد و وقتی دستش را پس کشید با تعجب متوجه شد که دستش زخمی شده است. یک قطره خون کوئتزآلکوتل روی کریستال پخش شد و ناگهان شيشه شفاف شد و سطح آن، زیر قطره خون که جلز و ولز می کرد. موج برداشت.
جزیرهی دانوتالیس در قلب یک امپراطوری وسیع در سرتاسر جهان گسترده شده است.
جزیرهی دانوتالیس در حال سوختن و نابودی، بر اثر زلزله ویران شده و خیابانها و ساختمانهای عظیمش در دل دریا فرو رفتهاند.
جزیرهی دانوتالیس از زیر کوه یخ نمایان است و نهنگهای دندان ارهای از روی کوههای یخ میپرند.
داناتولیس باشکوه و زیبا از دل بیابانی بیانتها سربرآورده است...
مرد باستانی آن رو آینه را دزدیده بود و هرگز آن را باز نگردانده بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۸۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 536 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۵۲:۰۰ |
نویسنده | مایکل اسکات |
مترجم | پونه اشجع |
ناشر | انتشارات بهنام |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The WEnchantress,The secrets of immortal Nichola flamel |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۹/۱۷ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
قیمت چاپی | 370,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
متاسفانه اصلاً خوب نبود. پایان داستان و مجموعه، به نوعی خیلی سریع و آبکی تموم میشه و سعی میکنه با یک سری غافلگیری خودش رو جذاب جلوه بده، ام ا متاسفانه همچنان ناامید کننده است. تا پایان این سری امید داشتم که ورق برگرده و دوباره داستان قوت بگیره اما همچین اتفاقی نیفتاد.
من واقعا داستان و اطلاعات بالا و هنر واقعیت گرایی در عین تخیلی بودن داستان و واقعی بودن شخصیت ها رو تحسین میکنم گر چه یه سری مشکلاتی عمیق در داستان وجود اما بهترین مجموعه ای هست که تا حالا خون دم حتما یه بار خوندنش خیلی خوبه
واقعا پایان مسخره ای داشت... ولی یه نکته قابل تامل مارتیو بعد از نابودی بوجود میاد چجوری قبلش تو برج پیش آبراهام بود؟؟؟؟؟
خیلی خوب بود اما من جریان زمان نفهمیدم کلا داستانی که تو زمان سفر میکنه ریده میشه توش،اگه کسی فهمیده این قضیه زمان رو به ما هم بگه
فوق العاده بود آخر داستان ناراحت کننده بود اما قشنگ تموم شد من واقعا لذت بردم دوس دارم یه بار دیگه هم بخونمش.
بیلی بچه و شکسپیر خیلی باحال بودن...کتاب هم خوب بود ولی من نمیدونم چ اصراریه همه بمیرن اخه این چ وضعشه
به نظر من خیلی فوق العاده بود و تهش خیلی خوب تموم شد اصلا نتونستم اینو حدس بزنم و هر شش جلدش عالین
مجموعه جذابی بود بهترین کتاب در نوع خودش نبود ولی خوب بود مخصوصا جلد ابتدایی این مجموعه
واقعا خیلی خوب بود این سری یکی از بهترین فانتزی هایی بود که خوندم
اخه چرا چنگگ نمی شد مثلا یه شمشیر خیلی باحال جاش به دست بیاره?