آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟ آیا میتوان با پرهیزگاری و درستکاری حکومت کرد؟
صاحبان قدرت و سیاستمداران همواره با چالشهای اخلاقی مواجه هستند. فضیلتهای اخلاقی در بسیاری از مواقع در برابر هدف و قدرت قرار میگیرند، اینجاست که پرسشهای اخلاقی مطرح میشوند. نیکولو ماکیاولی با نوشتن کتاب شهریار و پایهگذاری مکتب ماکیاولیسم پاسخی غیرمتعارف و بدون هرگونه رودربایستی به چالشهای اخلاقی سیاستمداران داده است و نحوه حکومتداری را نیز آموزش داده است. جان کلام نظریات ماکیاولی را میتوان در شعر نقش بسته روی جلد کتاب یافت:
میباید روباه بود و تلهها را شناخت میباید شیر بود و گرگها را از تماس رماند
«فرانسیس بِیکن» نیز درباره ماکیاولی میگوید: «ما به ماکیاولی و نویسندگانی مانند او بدهکاریم. آنها باز و بدون ملاحظه، به جای اینکه بگویند «انسانها باید چه بکنند» به ما گفتند که: انسانها واقعا چه میکنند»
نیكولو ماكیاولی Niccolò Machiavelli فیلسوف، شاعر و سیاستمدار ایتالیایی است که سال 1469 در شهر فلورانس به دنیا آمد. خانوادهی ماکیاولی فقیر بودند اما به دلیل زرنگی و علاقهای که او به سیاست داشت خیلی زود در دستگاه حکومتی پیشرفت کرد و نایب رییس دیوان جمهوری شد. این نقش سیاسی باعث شد که او با سیاستمداران مختلفی دیدار کند و زندگی مردم را نیز از نزدیک لمس کند. ترکیب سیاست و جامعهشناسی و تفکر بر این دو موضوع، باعث شد تا ماکیاولی به صاحبنظری برجسته در زمینهی سیاست تبدیل شود. اما زمان زیادی از قدرت او نگذشته بود که، دست به دست شدنهای پیاپی قدرت باعث شد ماکیاولی از قدرت برکنار شود و از بازگشت به قدرت برای همیشه ناکام بماند.
در زمان حیات ماکیاولی، تقریبا تمام اروپا دارای پادشاهان قدرتمندی بود که کشورهایشان را اداره میکردند. مثل «هنری هفتم» در انگلستان، «لویی یازدهم» در فرانسه و «فردیناند» در اسپانیا که حکومتهای پادشاهی قدرتمندی را در سرزمینهایشان تشکیل داده بودند. اما در ایتالیا هنوز این اتفاق نیفتاده بود، حکومتهای محلی به طور پراکنده ایتالیا را اداره میکردند و پیدرپی دستخوش تغییر میشدند. از نظر نیکو لو ماکیاولی تنها راه نجات ایتالیا تشکیل حکومت مرکزی قدرتمند و اداره کشور توسط شهریار بود. شهریار از نظر ماکیاولی نباید ملاحظات اخلاقی، انساندوستانه و دینی داشته باشد. او نظر خود دربارهی شیوهی حکومتداری شهریار را اینگونه تشریح میکند: «درستکار بودن را خوب میدانند، اما اگر هدف اصلی شما کسب و حفظ قدرت است، بهتر است این ریزهکاریها را رها کنید ... مردم حافظهی کوتاه مدتی دارند، پس اگر میخواهی ضربه بزنی، سریع و محکم بزن، ولی اگر میخواهی محبت کنی به تدریج و طولانی این کار را انجام بده، چون طولانیتر است و بیشتر در ذهن مردم میماند.»
ماکیاولی «مصلحت دولت» را مهمترین مسئله میدانست :«هرگاه برای نجات کشور تصمیمگیری قطعی لازم باشد، نباید بگذاریم ملاحظاتی در زمینه دادگری، انساندوستی یا ستمکاری، یا حتی سرفرازی و سرافکندگی به میان آید» او بر این عقیده بود که دولت تنها موجود قانونی است که باید قانونگذاری کند و آنرا اجرا کند و لازمهی ماندگاری قدرت را قوانین خوب و ارتش قدرتمند میدانست. دلیل نظر او در اینباره هم اندیشهی او دربارهی شخصیت انسان بود. ماکیاولی انسان را ذاتا موجودی شرور و زیادهخواه تصور میکرد لذا بر این باور بود که تنها راه کنترل او زور و قانون است.
ماکیاولیسم، مجموعه دستورالعملهایی است که ماکیاولی درباره شیوهی حکومتداری بر مردم تنظیم کرده است. در این نگرش هدف، رسیدن به قدرت است و در این راه هیچگونه حد و مرز اخلاقی وجود ندارد. مکتب ماکیاولیسم به مرور وارد دیگر حوزهها نیز شد.
«ماکیاولیسم مذهبی» استفاده از دین به عنوان ابزاری برای حکومت و قدرت طلبی تعریف میشود. ماکیاولی معتقد بود که دین و زبان ابزارهای بسیار قدرتمندی هستند تا مردم را متحد کنند پس بهتر است که حاکم خود را دینی جلوه دهد اما نباید دین به طور جداگانه عمل کند و باید بخشی از حکومت و در خدمت قدرت باشد. در روانشناسی نیز ماکیاولیسم درباره کسانی به کار میرود که برای رسیدن به اهداف خود حاضر هستند دست به هرکاری بزنند و معادل لغت خودخواه بهکار میرود.
شهریار با عنوان اصلی The Prince به عنوان مرجع اصلی ماکیاولیسم شناخته میشود. کتابی که در سال 1513 میلادی نوشته شد ولی به مدت 19 سال از انتشار آن جلوگیری شد تا بالاخره در سال 1532 به چاپ رسید.
ماکیاولی زمانیکه نوشتن کتاب را به پایان رساند آن را به «لورنزو مدیچی» Lorenzo de' Medici حاکم فلورانس به امید بازگشت به قدرت و دست یافتن به سِمَتی در حکومت تقدیم کرد.
کتاب شهریار در 26 فصل تنظیم شده است. دو فصل اول کتاب دربارهی «پادشاهیهای جدید» است. فصلهای سوم تا پنجم به «شهریاریهای پیوندی» میپردازد. منظور از شهریار پیوندی این است که مردم سرزمینی به امید زندگی بهتر، به کمک حاکم کشور دیگری فرمانروای خود را سرنگون کنند.
«حکومتهای کاملا نوبنیاد» موضوع فصلهای شش تا نُه کتاب است. فصلهای دهم و یازدهم به ترتیب دربارهی «ارزیابی قدرت شهریاریها» و «شهریاری دینی» نوشته شدهاند. ماکیاولی نظرات خود درباره «دفاع و ارتش» را در فصلهای دوازدهم و سیزدهم آورده است.
«کیفیتهای یک شهریار» عنوان فصلهای چهاردهم تا نوزدهم کتاب است و در اصل ماکیاولی ملزومات حکومتداری را به سیاستمداران آموزش میدهد. پنج فصل بعدی کتاب نیز درباره «ملاحظهگرا بودن شهریار» نوشته شده است و راه و رسم برخورد فرمانروایان با مردم و نزدیکان خود را شرح میدهد، در قسمتی علت سقوط پادشاهان را شرح میدهد و در انتها نیز درباره تاثیر بخت و شانس در حکومتداری صحبت میکند.
در فصل پایانی کتاب هم ماکیاولی به دنبال ناجی برای کشورش میگردد و آن ناجی را «لورنزو مدیچی» میداند: «بوی گند این سروری بربران ما همه را میآزارد. پس بادا که خاندان ارجمند شما با آن دلبری و امیدهایی که از آرمانهای بر حق میآید این کار را بر گردن گیرد، تا که زیر پرچم شما، میهنمان سرافراز شود.»
شهریار را ابتدا در سال 1311 «محمود محمود» که از آزادیخواهان و طرفداران مشروطه بود ترجمه کرد و انتشارات «اقبال» آن را منتشر کرد. پس از آن «داریوش آشوری» مشهورترین ترجمهی کتاب را در سال 1366 از سوی نشر «اقبال» روانهی بازار کرد. «داریوش آشوری» مترجم خوش سابقه که به ترجمهی آثار ادبی و سخت مشهور است و با ترجمه کتاب «چنین گفت زرتشت» نوشته «نیچه» به عنوان یک مترجم قَدر خود را مطرح کرد، ترجمهی بسیار دقیقی از کتاب شهریار ارائه کرده است و میتوان شهریار ترجمه داریوش آشوری را بهترین ترجمهی این کتاب به فارسی دانست. این برگردان فارسی در سال 1388 توسط نشر «آگاه» تجدید چاپ شد.
«نسرین مجیدی» هم کتاب را برای انتشارات روزگار نو به فارسی برگردانده است که در این نسخه سعی شده با زبانی ساده و امروزیتر نظریات ماکیاولی روایت شود تا برای مخاطب عام نیز مفید و قابل فهم باشد.
کتاب شهریار ترجمهی «نسرین مجیدی» در همین صفحه فیدیبو قابل خرید اینترنتی است و pdf کتاب قابل دانلود است.
در میان افرادی که به یاری تواناییهای خود نه با تکیه بر بخت و اقبال به قدرت رسیدهاند میتوان از موسی، کوروش، رامولوس، تسئوس و افرادی مانند ایشان یاد کرد. شاید موسی را نتوان از این گروه به شمار آورد چون او به فرمان خدا عمل میکرد، با این وجود او نیز قابل ستایش است، چون صفات نیک وی او را شایسته گفتگو با خدا کرده بود. اما در مورد کوروش و کسانیکه پادشاهیها را برپا کردند و رفتار و کردارشان قابل ستایش است بحث میکنیم و در مییابیم که چندان تفاوتی با موسی آن معلم بزرگوار از جانب خداوند نداشتهاند.
وقتی در مورد اعمال و زندگی آنان تحقیق میکنیم میبینیم که از بخت نصیبی جز فرصتی مناسب نداشتهاند. بخت این افراد ماده اصلی را به آنان بخشید و آنان به آن شکل دادند، بدون فرصت مناسب تواناییهایشان هدر میرفت و بدون توانایی فرصت را از دست میدادند. بنابراین میتوان گفت برای اینکه اسرائیلیها از موسی پیروی کنند باید در مصر بندگی میکردند و مورد ظلم و ستم واقع میشدند و موسی آنان را میدید که در جستجوی راه گریزی از ظلم و ستم مصریان میباشند. برای اینکه رومولوس پادشاه روم شود و حکومتی تازه بنا کند باید سرزمین آلبا را ترک میکرد و در کودکی و بدو تولد به دست مرگ سپرده میشد. لازم بود تا کوروش ایرانیان را مخالف حکومت مادها ببیند، مادها نیز در طول سالهای طولانی صلح و آرامش، ملایم و جبون شده بودند و همین دلیلی بر پیروزی کوروش بود. تسئوس اگر آتنیها را پریشان نیافته بود نمیتوانست تواناییهایشان را بروز دهد. چنین فرصتهایی لازم بود تا این بزرگان پیروز شوند و توانایی ویژه آنان بود که توانستند از چنین فرصتهایی بهره گیرند و کشور خویش را پیروز گردانند. چنین مردانی که با دشواری به حکومت و پادشاهی دست مییابند و میتوانند آن را به آسانی حفظ کنند. بخشی از دشواریهایی که در کشورهای تازه تاسیس وجود دارد ایجاد قوانین جدیدی است که بتواند امنیت آنان و مملکت را تضمین کند. باید به خاطر داشته باشیم که کاری دشوارتر، خطرناکتر و تردیدآمیزتر از تغییر و تعیین بنیاد و قوانین در کشور تازه تاسیس نمیباشد. چرا که تمام کسانی که با قوانین پیشین آشنا میباشند با آن به دشمنی بر میخیزند ....
فرمت محتوا | epub |
حجم | 702.۸۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 96 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۱۲:۰۰ |
نویسنده | نیکو لو ماکیاولی |
مترجم | نسرین مجیدی |
ناشر | نشر روزگار نو |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Il principle |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۸/۰۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 9,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
احساس میکنم این کتاب سانسور شده باشد. چون آنطور که قبلاً شنیده بودم و آنطور که انتظار داشتم شیطانی نبود. همچنین برخی از اقوالی که از قبل از این کتاب شنیده بودم (مثل اینکه شهریار باید وزیری داشته باشد تا نفرتی که ممکن است از مردم نسبت به پادشاه پیشآید در ابتدا متوجه او شود تا پادشاه همچنان وجیه بماند.) را در اینجا نیافتم که این ظن سانسور شدن را تقویت میکند. هرچند شاید وقت و حوصلهی این را نداشته باشم که صحت این ظن را بررسی کنم. در کل الان که این کتاب را خواندم حس نمیکنم چیز خارقالعاده های فراگرفته باشم که این شاید به خاطر سانسور و یا شاید به خاطر مطالعات دیگرم بوده و یا شاید به خاطر سرعت بالا در خواندن کتاب (این کتاب را در دو روز خواندم اما معمولا کتب مشابه را در زمان طولانیتری میخوانم.) باشد و اینکه شاید مطالب خوانده شده به خیساندن ذهنی و نشخوار فکری بیشتری نیازمند باشند. پینوشت: زیاده ادیبانه شد لحن این نوشتار. ????
کتاب اصلی ۱۵۰ صفحه، فقط متن کتابه. چجوری اینجا ۱۰۰ تا هم نشده؟؟؟؟؟!!! یا کتاب نذارین، یا شرط امانتداری رو رعایت کنین. واقعا دلخور شدم از این کار فیدیبو
سلام.من فقط درباره تعداد صفحات که بعضی دوستان فرمودن عرض کنم که اینجا ایبوک هست و با توجه به نوع و سایز فونت تعداد صفحات کم یا زیاد میشه. مثلا میتونه با فونت درشت تا ۳۰۰ صفحه هم بره. پس اینجوری فیدیبو کتاب ۲ برابر کرده؟؟
یکی از کتاب هایی که هم در زمان خودش و هم حالا خیلی تاثیر گذار بوده، کتابیه که وقتی شروع کردید دوست دارید تا تموم نکردید زمین نگذارید، امتحان کنید!
جالب بود ولی همون طور که دوستمون در بالا گفته احتمالا بخشی ازش سانسور شده باشه
مترجم باید در مقدمه توضیح بده که کتاب داریوش آشوری یا سایر مترجمین که قبلا ترجمه کردند چه نقصی داشته که مجبور شده دوباره ترجمه کنه
چون اسامی و افراد کتاب برای مخاطب ایرانی زیاد شناخته شده نیست یک کم کسالت بار به نظر میرسد ولی از نظر محتوا و دیدگاه فارغ از درست یا غلط بودن کتاب ارزشمندی است
این کتاب یا سانسور شده یا مترجمش با تحصیلات اول راهنمایی ترجمش کرده و این کتاب جزء پنج تا کتاب تکان دهنده ای در علم سیاست است
لطفا ترجمه داریوش آشوری رو بذارید.
بی شک این کتاب عالی بودن خودش رو مدیون صداقت و رک گویی فوق العادش هست، بینش سیاسی خوبی داره و به درد مردم ایران واقعا میخوره