راه و رسم میلیونرها کتابی اثر نویسندهی بزرگ و مشهور بریتانیایی، «مارک فیشر»، است. فیشر در این کتاب تمام کلیشههای کتابهای خودپروری و کسب درآمد را کنار گذاشته و بک اثر جدید و بکر خلق کرده است. او در قالب یک داستان جالب و خواندنی توانسته خیلی از حرفهایی را که دیگران در چند جلد کتاب و به سختی بیان میکنند، در کتابی صد و چند صفحهای بگنجاند. کتاب راه و رسم میلیونرها با ترجمهی «شهرزاد همامی» در سال 89در انتشارات نقد افکار منتشر شده است.
شروع این کتاب شما را غافلگیر میکند. به محض این که کتاب را باز کردید، یک راست میروید سر اصل مطلب، آن هم بدون هیچ حرف و حدیث اضافهای. مارک فیشر از همان ابتدای کتاب، شما را با حکایتهای جالب و خواندنی همراه میکند. حکایتهایی که در کنار هم بدنهی یک داستان طولانی را تشکیل میدهند. این حکایتها فقط برای سرگرمی نیستند؛ او توانسته با هوشمندی و خلاقیت زیادی که دارد، تمام حرفهایاش را در دل همین حکایتها بگنجاند. استفاده از تمثیل و زنده کردن نمونههایی از آموزههای ثروتمند شدن، باعث تاثیرگذاری عمیقتر این مطالب در مخاطب میشود. دیگر نیازی به خواندن چندین باره و تمرین و تکرار نیست. همان یک بار خواندن این داستان کافی است تا پیام نویسنده به سرعت در ذهنتان حک شود و با یادآوری شخصیتها و اتفاقات، دیگر آن را از یاد نبرید.
مارک فیشر، نویسنده، نظریهپرداز فرهنگی و یکی از تاثیرگذارترین افراد در سیاست بریتانیاست که در گروه فرهنگهای تجسمی دانشگاه گلداسمیت لندن هم فعالیت داشته است. فیشر همچنین بنیانگذار و مدیرعامل شرکت MBF Clearing Crop هم هست. او علاوه بر مدیریت حرفهای این شرکت بزرگ یکی از تاثیرگذارترین افراد در صنعت و معاملات آتی محسوب میشود. او در اوایل قرن بیست و یکم به خاطر وبلاگنویسیاش مورد تحسین قرار گرفت و با نام مستعار «کی-پانک» معروف شد. کتابهای مارک فیشر بیشتر در زمینهی راههای کسب ثروت است.
حکایت اول، که در آن مردی جوان با آشنایی قدیمی دیدار میکند.
حکایت دوم، که در آن مرد جوان اعتراف میکند که در زندگیاش شکست خورده است.
حکایت سوم، که در آن مرد جوان به قدرت خارقالعادهی درآمد غیرمستقیم پی میبرد.
حکایت چهارم، که در آن میلیونر از تحول درونی صحبت میکند.
حکایت پنجم، که در آن میلیونر از رودخانهی پول صحبت میکند.
حکایت ششم، که در آن میلیونر از قدرت تخیل صحبت میکند.
حکایت هفتم، که در آن مرد جوان به سوددهی مستغلات پی میبرد.
حکایت هشتم، که در آن میلیونر از شجاعت و قناعت صحبت میکند.
حکایت نهم، که در آن مرد جوان به جستوجوی اولین خانهاش میرود.
حکایت دهم، که در آن مرد جوان برنامهریزی را میآموزد.
حکایت یازدهم، که در آن مرد جوان اولین قدم را برمیدارد.
حکایت دوازدهم، که در آن مرد جوان تلاش میکند تا بر ترسهایاش غلبه کند.
حکایت سیزدهم، که در آن مرد جوان و میلیونر هر یک به راه خود میروند.
حکایت چهاردهم، که در آن سرنوشت مرد جوان رقم میخورد.
نیم ساعت، فقط نیم ساعت کل زمانی بود که مرد جوان در اختیار داشت تا ناهارش را در اتاق نقلیاش -که ضمنا اتاق شخصیاش هم محسوب میشد- بخورد. جایی که بر اثر شلوغی و تراکم خرتوپرتها، کوچکتر و تنگتر شده بود. او معمولا غذایش را که ساندویچ یا تکهای پیتزا بود دو لقمه یکی و سراسیمه فرو میداد تا بقیهی وقتش را صرف کار مورد علاقهاش یعنی مطالعه کند.
کتاب پیرمرد و دریا را با دستهای سیاه و روغنیاش برداشت. از وقتی فهمیده بود ارنست همینگوی نویسندهی محبوبش صفحهی اول این رمان را پنجاه و هفت بار نوشته، حسابی مریدش شده بود. خودش هم دلش میخواست نویسنده شود. حتی اولین فصل رمانش را هم بیست باری بازنویسی کرده بود، ولی هیچ وقت مثل بت محبوبش نه مشهور شده بود و نه توانسته بود ثروتی به هم بزند. بنابراین چه فایدهای داشت که رمانش را تمام و ناشری برایش پیدا کند!
وانگهی بعد از این در و آن در زدنهای بیهوده و دود شدن ۲۵ هزار دلار اهداییِ میلیونر، دست از پا درازتر تصمیم گرفته بود بیاید و در پمپ بنزین ناپدریاش مشغول کار شود. این مرد شوهر دوم مادرش بود. اوایل به خودش میگفت این کار موقتی و فقط برای چند هفته است، نهایتا، چند ماه. ولی همین طور که دستدست میکرد و به انتظار بود شغل دیگری پیدا کند، حسابی درگیر این کار و در آن حل شد... البته از یک نظر خوب بود، چون نزد مادرش برگشته بود که در خانهی کوچک پشت پمپ بنزین زندگی میکرد.
آوای گوشنواز پوچینی با «ای پدر عزیزم» در فضای اتاق پیچیده بود. او عاشق اپرا بود و هر وقت فرصتی پیدا میکرد به آن گوش میداد. یعنی در واقع هر موقع که ناپدریاش آن دور و برها نبود، چون حسابی مزاحمش میشد و تحقیرش میکرد.
مرد جوان همان طور که کتابش را میخواند، تمرکزش را از دست داد و یکباره به فکر فرو رفت که چطور شد کارش به اینجا کشید!
فرمت محتوا | epub |
حجم | 735.۱۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 123 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۰۶:۰۰ |
نویسنده | مارک فیشر |
مترجم | شهرزاد همامی |
ناشر | نشر افکار |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Le millionnaire |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۷/۱۵ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 37,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب قبلی این سه گانه رو خوندم انتظار داشتم این کتاب بیشتر راجع به مسائل مالی باشه ولی راجع به سرمایه گذاری تو املاک و مستغلات بود با اینکه از کتاب قبلی (حکایت دولت و فرزانگی) ضعیف تر بود ولی در کل کتاب خوبیه و داستانش انگیزه دهنده هست و اگر با دقت بخونید نصیحت های زیادی تو متن هست که بدردتون میخوره
سلام .دوستان کتاب بسیاری خوبی حتما قبل از این کتاب کتاب دولت فرزانگی رو بخوانید چون ادامه اون کتاب هست به صورت داستان روایت میشه که ذهن مقاومت نمیکنه ولذت بخش هست و قوانین موفقیت رو آموزش میده که من واقع ایمان دارم و نتیجه گرفتم سپاس از عزیزان و مترجم محترم که خیلی روان ترجمه کرده است
سلام .خیلی خوبه....جوون هایی که میخوان کسب وکار راه بندازن و میترسن یا تردید دارن یا هر چیز دیگه حتما بخونن ....هنر مارک فیشر در تشریح پیچ و خم های زندگیه.....
خواهشا یکی بگه ترتیب این کتاب های جناب میلیونر به چه صورته؟!!
یکم توی ربط دادن جلد های کتاب به هم مشکل داشت و درست تصویرسازی نشده بود تنها مشکلش همینه
ببخشید من میخواهم این کتاب را بیرون اپ هم مطالعه کنم.امکانش نیست؟ فقط داخل اپ میشه خوند؟
در غالب داستان مطالب اموزشی زیادی داره فکر کنم به دردتون بخوره
کتاب خیلی خوبی بود پیشنهاد می کنم حتماً بعد از حکایت دولت و فرزانگی اینو بخونید
لطفا ترتیب کتابها را اعلام بفرمایید.وکتابهای خوبی هست سپاسگزارم
من همه آثار مارک فیشر رو مطالعه کردم واقعا عالی و جذاب هستن