اول از سگها شروع شد. واقعا بسیار شرم آور است که حیوانی هم نژاد خودش را بدرد. اما شرم آورتر این است که تعدادی از این حادثه جان سالم بیرون ببرند.
دیروز یک نفر را کشتند. یک خانم چاق و تپل. بدون هیچ مقاومتی. البته این روزها آدمها محافظهکارتر شدهاند. حساب و کتاب تو دستشان آمده و گرگها را زیر نظر دارند.
آدمها با زیرکی و زبردستی شکار میکنند. بدون چنگ و دندان در یک لحظه گرگها را از لانههایشان بیرون میآورند و میکشند. این یک روش خیلی عجیبیست که گرگها نمیتوانند بفهمند. آنها بچههای زیادی را از دست دادند.
گرگها هیچوقت رئیس گوزنها را نمیکشند. چون وجود این رئیس بزرگ برای ادامه نسلشان ضروریست! آنها به دنبال گوزنهای ترسو هستند، این به نفع هردوی آنهاست، هم گرگها و هم گوزنها.
آدمها به خدا اعتقاد دارند، همین طور به شیطان که مقصر همه فجایع و بدبختیهاست. آنها فانتزیهای فراوانی دارند. آه از این آدمها.!..