«آدمهایی که عشق از زندگیشان حذف میشود اغلب بهدروغ، ریا و دلسردی روی میآورند.» این جملات بخشی از کتابی خواندنی اثر کارول شیلدز نویسندهی کانادایی است. دفترچه خاطرات سنگی رمانی زنانه است که درونیات زنی را با جزئیات تصویر کرده است. این رمان جایزهی پولیتزر را دریافت کرده و نامزد جایزهی من بوکر شده است. دفترچه خاطرات سنگی رمانی است که اگر در دست بگیرید بهسادگی نمیتوانید آن را زمین بگذارید.
دفترچه خاطرات سنگی با عنوان اصلی «the stone diaries» اولین بار سال 1993 منتشر شد. داستان کتاب داستان دیزی است که از زبان خودش نقلشده است و خاطرات زیادی را حتی خاطرات پیش از تولدش را روایت میکند. او داستان سفر پدرش به ایندیانا را نقل میکند و از مبارزات خودش با زندگی مینویسد. او داستانش را با جزئیات زیادی نقل کرده است طوری که خواننده بهخوبی میتواند صحنهها را تصور کند. منتقدان معتقدند کارول شیلدز نام داستانش را از مجموعه اشعار پت لاوتر با عنوان «dairy stone» الهام گرفته است.
این رمان سال 1995 جایزه پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد. این کتاب علاوه بر جایزهی پولیتزر جایزهی داستانهای انگلیسیزبان کانادا را هم از آن خودکرده است. ازآنجاییکه کارول شیلدز یک کانادایی متولد آمریکا بود صلاحیت دریافت هر دو جایزه را داشت و درنتیجه دفترچه خاطرات سنگی تنها رمانی است که هردوی این جوایز را دریافت کرده است. این کتاب همچنین جایزهی ملی منتقدان را دریافت کرده و نامزد دریافت جایزهی من بوکر هم شده است.
دفتر خاطرات سنگی زندگینامهی داستانی زنی به نام دیزی گودویل است. زنی معمولی که شبیه تمام زنها به نظر میرسد اما زندگیاش یک تفاوتی دارد. داستان زندگی او از آغاز به از دست دادن گرهخورده است. او مادرش را هنگام زایمان ازدستداده و جز عکسی از عروسیاش تصویری از او ندارد. او داستان لحظات مرگ مادرش، اتفاقات آن روز، همسایهای به نام خانم فلت که آن روز آنجا بوده و روابط میان پدر و مادرش را با جزئیات توصیف میکند. او از سفر پدرش میگوید و سرزمینی بیگانه را بهروشنی به تصویر میکشد دیزی تلاش میکند از طریق ازدواج و مادر شدن به رضایت شخصی در زندگیاش دست پیدا کند اما او هرگز نمیتواند بهدرستی هدف خود را پیدا کند و درک درستی از چرایی وجود خودش ندارد. او همهی این روزها و ساعتها، تمام این دردها، رنجها، ناآرامیها و سرگشتگیها را در دفترچه خاطرات سنگی به رشتهی تحریر درمیآورد.
عاشق این گل بود. حتی در خواب هم میتوانست نقش دلانگیزش را بکشد. کاسبرگ پشتی، استوانهای،کاسبرگ جانبی نیام؛ برگچههای نیام تکمه و ریشه. گیاهی معمولی بود؛ بله. ولی از خانوادهی شگفتانگیز ارکیده. این شکوفههای ظریف چین واچین به او تعلق داشت. او ماهها روی آن کارکرده بود و حالا صاحب تمام قسمتهای ابریشمی تاخورده و نیز راهکار عالی نظری بازپروری آن بود. راهکاری که آن را از خاک حقیر میانقارهای بلند کرده و تمام زیباییاش را در مقابل چشم بشریت» مخصوصاً در مقابل چشمان بارکر قرار میدهد.(به این مسأّله بیهیچ تکبری اعتقاد داشت.)آنقدر چشم به این موجود زندهی منحصربهفرد میدوخت که آرزوهایی پیچیده در درونش بیدار میشد. در حسرت رهایی از تن بود - رها شدن از زنان خیابان هیگنز - و دلش میخواست هر آنچه تا آن لحظه در زندگی به نظرش ظالمانه میآمد از ذهن خود پاک کند. ازجمله خشم احمقانهی والدین و برادرانش را یعنی خانوادهای را که او حمایت مالی برای تحصیل، فرهنگ و حتی زبان خود را از ایشان داشت. آرزو داشت خودش را از خیابانهای کثیف و سنگفرش نشدهی تیندال مانتیوبا جایی که کودکی را در آنجا سپری کرده بود. جدا سازد و از جستجوی کورکورانهی رستگاری و پا شهوتی که همهجا در دور و بر خود حس میکرد. برکنار باشد. سعادت در بنیان این گل سادهای که او میخواست روی تکه کاغذ سفید کهنهای بازسازیاش کند. نهفته بود: موجود زندهای متشکل از چند گلبرگ که در درون خودش کامل است و تابع نظم و قانون خودش» نه دیگری. سالها بعد وقتی به گذشته نگاه میکند به یاد میآورد که با چه ظرافتی قلمموی آبرنگ را در دست میگرفت. چطور نور خورشیدی که از میان شیشهی پنجره میتابید. به بالای مچ او و به لبهی لیوان آب میخورد و چطور به همان نسبت تمام هستی او را روشن میکرد.
دانههای مقاومتر در برابر سرما سوق دهد. و به او خاطرنشان ساخت که متدیسم علاوه بر آنکه مذهبی برای روح بود به مسائل اجتماعی نیز میپرداخت و بهاینترتیب به چگونگی زندگی انسان نیز مربوط بود. پیرمرد وقتی به این قسمت از صحبتهایش میرسید سخنانش را با شور و شوق بیشتری ادا میکرد: زندگی" انسان در این کرهی خاکی..." و برای روشن کردن بارکر فلت جوان و حساس» سخنان جاناتان سوییفت را نقل میکرد: «اگرکسی بتواند محصول یک زمین را دو برابر کند انسان شایستهتری است و خدمت اساسیتری برای وطنش انجام میدهد. خدمتی بس والاتر ازآنچه تمام سیاستمداران انجام میدهند.»
کارول شیلدز نویسندهی کانادایی آمریکایی قرن بیستم متولد 1935 در ایلینویز است. او بیشتر شهرتش را مدیون دفترچه خاطرات سنگی است. او در کالج هانوفر ایندیانا تحصیل کرد و سپس تحصیلاتش را با بورسیهای یکساله در انگلستان ادامه داد. او بعدها در دانشگاه اتاوا در مقطع کارشناسی ارشد درس خواند.
کارول شیلدز سال 1957 با همسرش دونالد ازدواج کرد. این دو نفر از آمریکا به کانادا مهاجرت کردند و صاحب 5 فرزند شدند. آنها درنهایت کارت شهروندی کانادا را دریافت کردند. او در دوران زندگی در کانادا فعالیتهای مختلفی انجام داده است او بهعنوان مدرس زبان انگلیسی در دانشگاه اتاوا مشغول بوده و همچنین در بریتیش کلمبیا نویسندگی خلاق تدریس کرده است. او از سال 1980 در پی استخدام همسرش در دانشگاه مانیتوبا در این شهر اقامت گزید و بیشتر آثارش را نیز در همین دوران خلق کرده است. از میان برجستهترین آثار بهجامانده از این نویسنده میتوان به کتابهای «مهمانی لری»، «مگر آنکه»، «جمهوری عشق» و «واقعه» اشاره کرد.
او در طی سالهای فعالیتش برندهی جوایز زیادی شده است که از میان آنها میتوان به جایزهی «چارلز تیلور»، «جایزهی اورنج»، «جایزهی آرتور الیس» وجوایز معتبری چون «جایزهی ملی منتقدان»، «پولیتزر» و نامزدی جایزهی «بوکر» اشاره کرد.
او در سن 68 سالگی بر اثر سرطان سینه درگذشت.
دفترچه خاطرات سنگی یکی دیگر از رمانهایی است که توانسته است جایگاه خود را در میان خوانندگان ایرانی باز کند. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان کتاب دفترچه خاطرات سنگی را با ترجمهی مهری شرفی سال 86 عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
دفترچه خاطرات سنگی یک روز نگار است. روز نگار زنی که نمیداند چرا زنده است و زندگی میکند. زنی که به هر چیزی چنگ میزند تا دلیلی برای زندگی پیدا کند. کارول شیلدز احساسات این زن و ذهنیاتش را با دقت و جزئیات به تصویر کشیده است. سرعت اتفاقات در این رمان کند است اما نویسنده خوانندگانش را به سفری تماشایی میبرد او تمام حالتها از ایستادن و خم شدن تا نگاهها را توصیف کرده است و رمانش مانند یک فیلم سینمایی زیبا از جلوی چشمان خواننده میگذرد. اگر میخواهید چندساعتی از دنیای اطرافتان فاصله بگیرید و در دنیای ذهنی زنی دیگر قدم بزنید دفترچه خاطرات سنگی کتاب مناسبی است.
کتاب دفترچه خاطرات سنگی در دستهی کتابهای داستان کانادایی قرار دارد.
کتاب دفترچه خاطرات سنگی مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 346 صفحه است که بامطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 17 روز بخوانید.
کتاب دفترچه خاطرات سنگی جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان کانادایی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان کانادایی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب دفترچه خاطرات سنگی اثر کارول شیلدز بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان کانادایی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 344 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۲۸:۰۰ |
نویسنده | کارول شیلدز |
مترجم |