درباره درآمدی بر چالش آرمان و واقعیت در فلسفه سیاسی فارابی
نگریستن در تاریخ اندیشه ایرانی در دوران اسلامی، برمینماید که تأمّلات سیاسی در چگونگی رفتارهای انسانی و ژرفنگری در روابط و مناسبات سیاسی فرد و جامعه، همواره مورد توجه متفکران ایرانی بوده و هریک از آنها، بسته به باورها و چشمانداز معرفتی و موقعیت و خواست زمانه خویش، به شیوهای در این زمینه اندیشیده و سخن گفته است. چنان که در حوزههای علوم عقلی و نقلی در جهان ایرانی / اسلامی، کمتر اثری را میتوان یافت که در حیطه «سیاسات» سخنی عرضه نکرده باشد؛ و این نکته، به روشنی از جایگاه ویژسته «معرفت سیاسی» در حوزه معارف ایرانی در دوران اسلامی خبر میدهد.
امّا این «معرفت سیاسی» را به چه حیطههایی میتوان تقسیم کرد؟ از یک منظر کلاسیک، به نظر میرسد که با در نظر گرفتن تفاوت بنیادین میان «فلسفه سیاسی» و «اندیشه سیاسی» به لحاظ موضوع و روش، به این پرسش میتوان پاسخ داد؛ البتّه، پاسخی روشن و نه قطعی...