اسم من ای. جی است و از آب بینی متنفرم.
همان مایع لزجی که از بینی بیرون میآید! به نظر شما حال بهم زن نیست؟
هفته گذشته معلم ما آقای گرانیت، که از سیاره دیگری آمده است، در حالی که پشت سر هم عطسه میکرد و آب از بینیاش راه افتاده بود، به مدرسه آمد. بینی او قرمز شده بود و اوضاع و احوال جالبی نداشت.
امیلی، دختر همیشه گریان کلاس پرسید: «آقای گرانیت! حال شما خوب نیست؟»
آقای گرانیت جواب داد: «کلهام باد کرده!» و بعد هم با سر و صدا آب بینیاش را در دستمالی خالی کرد و بعد دستمال را داخل سطل زباله انداخت.
اَییییییی!