هال بزرگ و مجلل خانهی کیمیایی با مبلمان بسیار گرانبها و وسایل شیک و نشانههایی اعتقادی که به عمد جلوی دید گذاشته شدهاند. از ضبط صوت نواری غیرمجاز پخش میشود و از تلویزیون که صدایش بسته شده، تصاویری از جنگ. دری در سمت راست به آشپزخانه، و در دیگری در سمت چپ به اتاق خواب باز میشود. در روبرو و وسط در ورودی قرار دارد. «ملیحه»، ۶ ـ ۲۵ ساله روی مبل نشسته و نامه مینویسد. لباس زیبا و بسیار گرانبهای تابستانهای به تن دارد. سیگاری را که میکشید خاموش میکند و نامه را ادامه میدهد و همراه با ترانهای که پخش میشود زمزمه میکند. نامه تمام میشود، امضاء میکند. خود را میخاراند. سیگار دیگری روشن میکند چشمها را میبندد و با لذت ترانه را زمزمه میکند و خود را تکان میدهد.
از در روبرو، رضا ،چمدان به دست بی صدا وارد میشود. بالای سر ملیحه ،میآید و ناگهان با دستمال چشمان او را میبندد.