اتفاقهای اجتماعی و سیاسی دوران حکومت شوری بسیاری از نویسندگان و مفسران آن زمان را تحت تأثیر خود قرار داد. آثار ادبی بسیاری در توصیف و روایت آن زمان نوشته شده است اما «ميخاييل زوشنكو» طنزنویس روس در این برهه از تاریخ زندگی عادی مردم قشر متوسط را روایت میکند. این نویسنده با خلق قهرمانهای متوسط که سر از سیاست درنمیآورند و برای آرمانهای والا نمیجنگند آن زمان را بهگونهای کاملاً متفاوت در مجموعه داستان «حمامها و آدمها» شرح داده است.
مجموعه داستان «حمامها و آدمها» اثر «ميخاييل زوشنكو» شامل ۳۵ داستان کوتاه و طنزآمیز است. عناوین برخی از این داستانها عبارتاند از «طالع نحس»، «زن آلامد»، «شامهی سگی»، «ازدواج حسابگرانه»، «حمام»، «رسم بد»، «خوشبختی»، «ضبط صوت»، «قوم و خویش نداشتن بهتر است»، «بحران»، «دزدها»، «بلبشو»، «هنرپیشه»، «لباس کارگری»، «مسئول صحنه»، «چهرهی زشت سرمایهداری»، «اتفاق کوچک»، «پررویی»، «تله»، «حمامها و آدمها»، «ماجرای بیماری»، «کاج سال نو» و «شاخک».
داستانهای کتاب «حمامها و آدمها» در میان طبقات مختلف جامعه و کتابخوان محبوبیت دارد زیرا از نثر دلنشین و زبان محاورهی کوچه و بازار بهرهمند است. داستانهای این اثر برگرفته از اتفاقهای اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن دوران روسیه است و در دهههای 20 و 30 میلادی و بعد از انقلاب روسیه نوشته شدهاند. ابتدا این کتاب زندگینامهای از «ميخاييل زوشنكو» وجود دارد و در انتهای کتاب مقالهای از «آنا یوریِونا مرژینسکایا» دربارهی این نویسنده و آثارش ضمیمه شده است. این مقاله را «آبتين گلكار» به فارسی ترجمه کرده است که مطالعهی آن بسیار مفید و روشنکنندهی خط فکری «ميخاييل زوشنكو» است. در این مقاله از این نویسنده بهعنوان «گوگول» آن زمان یاد شده و دربارهی قهرمانهای متفاوت داستانهای کتاب «حمامها و آدمها» گفته شده است: «گفتن این که زوشنکو از روحیات کاسبکاری انتقاد میکند بسیار سادهانگارانه خواهد بود. بیفرهنگی ابعاد بسیار گستردهتری دارد. قهرمان زوشنکو کسی است که از لایهی اجتماعی بسیار پرجمعیتی بیرون آمده و نمایندهی اکثریت جمعیت روسیه است که قرنها زیر ستم بوده و به همین دلیل بیفرهنگ است. این نه گناه، بلکه بدبیاری اوست. او برای تحولات اجتماعی افراطی آمادگی ندارد و بدتر از آن برای ساختن جامعهای جدید بر پایهی آرمانهای انتزاعی(حتی اگر این آرمانها بسیار هم انسان دوستانه باشند). میدانیم نویسندگان دیگری هم این مطلب را در آثارشان بازتاب دادهاند: ماکسیم گورکی در تأملات نابهنگام و ولادیمیر کارالنکو در نامههایی به لوناچارسکی، وزیر روشنگری.»
«ميخاييل زوشنكو» Mikhail Zoshchenko نویسندهی روس تبار در 10 ماه اوت سال 1895 در سنپترزبورگ به دنیا آمد. او در خانوادهای روسی اوکراینی بزرگ شد و در جوانی برای تحصیل در رشتهی حقوق به دانشگاه سنپترزبورگ رفت. او به دلیل مشکلات مالی تحصیلاتش را نیمهتمام گذاشت و در جنگ جهانی اول به ارتش پیوست؛ او در این مدت چندین بار مجروح شد. او از جوانی نوشتن را آغاز کرد و داستانهایش را در ژانر طنز و فکاهی نوشت. او بهعنوان یکی از طنزپردازان موفق آن زمان شناخته و محبوب شد. «ميخاييل زوشنكو» دربارهی «آندری ژدانف»، یکی از سیاستمداران اتحادیه جماهیر شوروی که در آن زمان فعالیت میکرد، مینوشت و انتقادهایی علیه برنامههایش میکرد. نثر انتقادآمیز این نویسنده سبب شد از اتحادیه نویسندگان آن زمان روسیه اخراج شود و از محبوبیت سابقش فاصله بگیرد. او مابقی عمرش را به نوشتن ادامه داد و داستانهایش را با زبان ساده و آسان نوشت. او مضمونهای اجتماعی را دل داستانهایش روایت میکرد و سعی میکرد نثرش قابلدرک برای قشر ضعیف و متوسط جامعه باشد. او در زندگیاش به کارهای مختلفی ازجمله نجاری، هنرپیشگی، قماربازی و کفاشی مشغول بود و شاید یکی از دلایلی که از قشر متوسط مینوشت اینچنین تجربههایش بوده است.
«ميخاييل زوشنكو» یکی از نویسندگان طنزپرداز اوایل قرن بیستم روسیه است که پس از صدسال همچنان کتابهایش خوانندگان زیادی دارد. او در 22 ماه ژوئیه سال 1958 در شصتوسهسالگی درگذشت.
با خودم گفتم: «ای داد بیداد» شک ندارم که الان بدبیاری بزرگی یقهام را میگیرد.» ولی گفتن ندارد که رفتم سمت کشیش.
گفتم: «سلام پدر سرگی. عجب روز خوبی است.»
کشیش یکهای خورد و قدری از من فاصله گرفت. گفت: «ای داد. نازار ایلیچ سینیریوخوف؟ واقعاً خودتی یا من خیالاتی شدهام؟»
گفتم: «واقعاً خودمم پدر سرگی. شما را به خدا بگویید در این مدت چه اتفاقاتی اینجا افتاده؟»
گفت:«چه اتفاقی میخواستی افتاده باشد؟ تو زندهای و آنوقت من کلی برای تو مجلس ترحیم گرفتهام. همه خیال میکردیم جنابعالی مردهاید، درحالیکه زنده تشریف دارید... فکرش را بکن، زنت با ایگور ایوانویچ ازدواج کمونیستی کرده.»
گفتم: «ای داد بیداد. چه بلایی سر من آوردهاید!» بدجوری نگران شدم. تمام تنم میلرزید.
با خودم گفتم: «بفرما! این هم همان بدبیاری که منتظرش بودی!»
دیگر با کشیش صحبتی نکردم و بهسرعت رفتم سمت خانهام. دویدم توی خانهای که، حتماً توجه دارید، مال خودم بود. دیدم دو نفر توی خانه نشستهاند: زنم، ماتریونا واسیلیونا سینبریوخوا، به همراه ایگور ایوانویچ. داشتند چای میخوردند. بهشان تعظیم کردم و گفتم: «نوش جانتان! ایگور ایوانویچ کلوپوف، بگویید ببینم اینجا چه اتفاقی افتاده؟ شما را به خدا عذابم ندهید!»
و بیش از این نتوانستم تحمل کنم؛ به گوشه و کنارخانه سرمیکشیدم و دار و ندارم را وارسی میکردم.
دیدم، خدا را شکر صندوقچهام آنجاست. شلوارهای عزیزم هم سر جایشان آویزان هستند. همینطور شنلم، خلاصه همه صحیح و سالم ماندهاند.
اما یکمرتبه ایگور ایوانویچ آمد کنار من و دستش را اینطوری جلو من تکان تکان داد. گفت: «هی، به وسایل دیگران دست نزن؛ وگرنه هرچه دیدی از چشم خودت دیدی!»
گفتم: «وسایل دیگران یعنی چه؟ ایگور ایوانویچ، اینها که معلوم است شلوارهای من است. نگاه کنید. حتی نوشتهی خشکشویی همرویشان مانده: ن. سینبریوخوف.»
ولی او حرف خودش را میزد: «اینجا خبری از شلوارهای تو نیست و نمیتواند باشد. هرچه اینجا هست نصف نصف مال من و ماتریونا واسیلیوناست.»
خودش هم رفت و آرنج ماتریونا واسیلیونا را گرفت و او را آورد وسط اتاق: «ملاحظه بفرمایید: این منم و این هم همسر قانونیام، سرکار خانم ماتریونا واسیلیونا. شک نداشته باشید که همهچیز قانونی است.»
ماتریونا واسیلیونا هم به من تعظیم کرد: «بله. همهاش عین حقیقت است. بروید به امان خدا، نازار ایلیچ. شما را به خدا، خوشبختی دیگران را به هم نزنید.»
کتاب «حمامها و آدمها» اثر «ميخاييل زوشنكو» را «آبتين گلكار» به فارسی ترجمه کرده و آن را «نشر ماهی» سال 1392 منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این اثر در این صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «آبتين گلكار» مترجم و محقق ایرانی است که این اثر را از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده است. نسخهی اولیه این اثر پیشتر در سال 1388 بانام «طالع نحس» از سوی نشر کوچک راهی بازار شد ولی این مترجم پس از پایان فعالیت این انتشارات و تغییر نام کتاب، بار دیگر آن را از سوی «نشر ماهی» بازنشر کرد. این مترجم برجسته تحصیلاتش در رشتهی زبان و ادبیات روسی را در دانشگاه ملی اوکراین به سرانجام رسانده است به همین دلیل بر این زبان سخت و پیچیده تسلط کافی را دارد. او علاوه بر کار ترجمه مدتی را هم در دانشگاه تربیت مدرس در تهران به تدریس مشغول بود. از ترجمههای دیگر این مترجم که کتاب الکترونیکی آنها برای خرید و مطالعه در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است میتوان به کتابهای «اتاق شماره ۶» و «داستان ملالانگیز» اثر «آنتوان چخوف»، «آشيانهی اشراف» اثر «ايوان تورگنيف» و «رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید...» اثر «ویکتور پلوین» اشاره کرد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 973.۶۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 220 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۲۰:۰۰ |
نویسنده | میخاییل زوشنکو |
مترجم | آبتین گلکار |
ناشر | نشر ماهی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۵/۲۲ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 35,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یک کتاب بی نظیر که نشان دهنده وضعیت جامعه در دوران شوروی سابق و به خصوص زمان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ می باشد که شرایط زندگانی مردم را به بهترین شکل ممکن به زبان طنز توصیف می نماید. زبان طنز این مزیت را دارد که میتواند اتفاقات ناگوار را نیز به شکلی متعادل توصیف نماید و پیغام خود را به بهترین شکل ممکن به عواملی که سیاست را تعریف می نمایند برساند.
نویسنده به خوبی و با ایدههای مناسبی طنز سیاسی و اجتماعی از زمان شوروی ساخته و ترجمه هم قابل قبول بوده، اما من به شخصه با خوندن این داستانها لذت خاصی نمیبرم چون به وضعیت زمان شوروی واقف بودم و به نظرم این داستانا باید تو مجلات و روزنامهها چاپ بشه. بهرحال برای کسی که داستان کوتاه دوست داره کتاب خوبیه.
این حجم از شباهت بین ایران و روسیه واقعا جالبه😂😂 به کسانی که از این کتاب خوششون اومده کتاب ها و نوشته های عزیز نسین رو هم توصیه میکنم
اسم مترجم آقای آبتین گلکار رو ناقص تایپ کردید. حرف «ر» جا افتاده.
سبک نویسنده رو بسیار دوست داشتم. مترجم که کارشون بی نظیر بود. توصیه میکنم همه بخونن این کتاب رو. حتما در حین مطالعه خواهند خندید :)
طنز سیاسی اجتماعی عالی. گفتن نداره که ما با روسها کم اشتراک نداریم...
تقریبا شبیه یکی بود یکی نبود محمد علی جمال زادست جالبه و هر دوتا طنز خوبی داره
طنز سیاسی جالبی داشت و برای کسایی که به داستان کوتاه علاقمند هستن گزینه خوبیه.
اولای کتاب برام جالب بود ولی از یک جایی به بعد خسته کننده و رو دور تند گذاشتن بود برام
کتابی عجیب. خنده با اندوه . اندوه با خنده ی ناگهانی