داستان صنعان و ترسا که در السنه عارفان جاری، و در مسفورات کاملان باقی است، یکی از مظاهر گویای این حقیقت است، از آن روی که در آن ترسا، که سمبل انسان کامل و کارفرمای عالم امکان است نقش مهمی را در این حقیقت اسطوره مانند برعهده دارد، و شیخ سمبل سالکی است که قوه استعداد در او کامل، ولی هنوز شرارهای از عالم معنا با او برخورد نکردهاست، تا آنکه به حکم: جذبه من جذباتالحق توازی عملالثقلین، ناگاه شبی در رؤیا جمال انسان کامل بر او متجلی گشته و پس از یقظه درد طلب در او بیدار شده و از وطن و خانمان بیزار گردیده و در جستجوی دلدار به هر شهر و دیار گذر کرده، تا آنکه او را در معبد خویش با همان نشانههای پیش مییابد، لذا زنجیر ارادت بر دوش انداخته، و حلقه خدمت در گوش کرده، و آماده اجرای دستور میگردد.