کتاب دزد جادوگر با عنوان انگلیسی «Magic Thief » اولین جلد از مجموعهی «دزد جادوگر» است این مجموعهی فانتزی 4 جلدی، مناسب گروه سنی کودکان بوده و نویسندگی آن را «سارا پرینیز» برعهده داشته است.
کتاب «دزد جادوگر» زبانی صمیمی و روانی دارد. ماجراهای هیجان انگیزی که میان جادوگرها رخ میدهد، را به تصویر میکشد و مخاطب را با خود همراه میکند. هر قسمت از مجموعهی «دزد جادوگر» دارای داستانهای مستقل اما مرتبط با یکدیگر است.
شخصیت اصلی این کتاب پسری به اسم «کانور» است. او یک سارق است که به تنهایی در خیابانها زندگی میکند، گذشتهای مرموز دارد و ترجیح میدهد هیچ وقت آن را فاش نکند. داستان از آنجایی آغاز میشود «کانور» از جادوگر قدرمندی به اسم «نوری» دزدی میکند و سنگ جادویی او را میدزدد. این سنگ مخصوص به جادوگران کمک میکند تا به قدرت جادویی شهر وصل شوند. سنگ یک جادوی کشنده دارد باید باعث مرگ «کانور» شود اما او پس از دزدی همچنان زنده میماند. «نِوری» خیلی سریع متوجه میشود که این پسر یک فرد عادی نیست. او، «کانور» را به عنوان دستیار خود انتخاب میکند و خیلی سریع شاگرد او میشود.
«نِوری» دومین شخصیت مهم داستان است. او جادوگری است که به خاطر آزمایشهای خطرناک خود تبعید شده و حالا پس از 20 سال دوری به شهر بازگشته است. او در یک عمارت جزیرهی جادوگرها، کنار رود «وِلمِت» زندگی میکند. این خانه به چندین نسل قبل از «نِوری» تعلق دارد اما آزمایشهای او خانه را تا حدی ویران کرده است. «کانور» به خانهی «نِوری» میآید با کلکسیون سنگهای او آشنا میشود.
سارا پرینیز نویسندهی داستانهای فانتری برای کودکان و نوجوانان است. او در سال 1966 در نیوجرسی ایالات متحده به دنیا آمد.
سارا پرینیز در رشتهی ادبیات انگلیسی تحصیل کرده و فارغ التحصیل مقطع دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه مینسوتا است.
اولین اثر او در سال 2008 با نام «دزد جادوگر» منتشر شد. او از ژوئن همان سال توانست حق ترجمهی اثر خود را به 13 کشور مختلف بفروشد. کتاب دزد جادوگر اولین کتاب از این مجموعه است و سارا پرینیز دنبالهی قصه را در جلد دوم به نام «گمشده»، جلد سوم به اسم «جادوگر واقعی» و جلد چهارم با عنوان «بازگشت جادوگر به خانه» منتشر کرده است. از دیگر آثار منتشر شده از او میتوان به کتاب داستان کوتاه اشاره کرد.
انتشارات کتابسرای تندیس کتاب «دزد جادوگر» را با ترجمهی روان «مهسا عاصی» در سال 1392 منتشر کرده است. اولین جلد از مجموعهی «دزد جادوگر» 36 فصل و 295 صفحه دارد. امکان خرید و دانلود نسخهی الکترونیکی این مجموعه برای علاقمندان به ژانر فانتزی و خیالی از همین صفحه امکان پذیر است.
در اولین صبح دستیاریام نِوری جادوگر بیدارم کرد. او تمام قد ایستاده بود؛ ردای خاکستری جادوگریاش را پوشیده بود و با پایش تکانم میداد.
«پاشو پسر» با عصایش به تشت آب روی میز اشاره کرد.«خودت رو بشور و برای صبحانه بیا سالن غذاخوری, پیش من.»
صبحانه!
وقتی از اتاق بیرون رفت، چشمان خوابآلودم را مالیدم و از زیر پتو بیرون آمدم.
جادوگر گفته بود خودم را بشویم. طرف میز و تشت آب رفتم. انگشتم را داخل آب فرو بردم. وااای! مثل سنگفرشهای خیابان» سرد بود.
برای صبحانه به طبقهی پایین رفتم و جادوگر را دیدم که سر همان میز دیشبمان بود. نِوری نشسته بود و چای مینوشید. عصایش را با آن دستهی قلمبهاش به دیوار کنار صندلیاش تکیه داده بود. متوجه شدم آستین ردایش وصله دارد و روی این وصله با نخ آبی تیره عکس یک ساعت شنی بالدار، گلدوزی شده بود.
نوری پرسید:«خودت رو شستی؟»
نگاهش کردم و شانه بالا انداختم. بیسکوییت داغ، گوشت، فرنی و چای روی میز بود. آمدم سرجایم بنشینم که نوری نگذاشت و یقهام را گرفت.
«خودت رو شستی؟»
خب، نه. هنوز نه. سرم را به نشانهی جواب منفی تکان دادم. به راهپله اشاره کرد.«خودت رو میشوری و بعدش اجازه داری غذا بخوری.»
و اگر عجله نمیکردم او بدون شک دخل گوشت روی میز را میآورد. از پلهها بالا دویدم و سمت اتاق رفتم. پیراهنم را درآوردم، کمی آب روی خودم ریختم و صورت و دستهایم را شستم. لرزان به طبقهی پایین برگشتم.
نوری به نشانهی تایید سرش را تکان داد.
نشستم و دستم را سمت بیسکویتها دراز کردم.
در حین غذا خوردن جادوگر به من خیره شده بود. به من نگاه میکرد اما فکرش جای دیگری بود.
برای من مهم نبود. من فرنی و کره داشتم که باید به آنها میرسیدم. صاحب مسافرخانه برایم غذای بیشتری آورد. در نهایت آخرین خردههای کلوچهی باقیمانده از دیشب را تمام کردم.
نوری پرسید:«به اندازهی کافی خوردی؟»
با تکان سر تأیید کردم.
بلند شد و عصایش را برداشت. زیر لب گفت: «منم همین فکر رو میکنم، دنبالم بیا پسر.»
کلاهش را با آن سطح صاف و لبهی پهن، روی سرش گذاشت و مستقیم به طرف در رفت. ایستاد تا با صاحب مسافرخانه تسویه حساب کند و بعد با گامهایی بلند وارد خیابان شد.
فهمیدم از آن آدمهایی نبود که وقتش را با حرف زدن تلف کند.
سعی کردم به او برسم. پرسیدم: «داریم کجا میریم؟» یکی از آن نگاههای نافذ کم فروغش را نثارم کرد و به راهش ادامه داد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 295 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۵۰:۰۰ |
نویسنده | سارا پرینیز |
مترجم | مهسا عاصی |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۴/۲۱ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 15,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب سوم هم اومد هنوز فیدیبو کتاب دوم رو نذاشته، پاسخ نظرات و درخواست هارو هم نمیدید. یه فکر اساسی به حال بخش ارتباط با مشتری تون بکنید 😐
با سلام و تشکر از سایت خوبتون فقط گلایه داشتم که کتابهای پر طرفدار که جلدهای دیگه اش هم چاپ شده رو خیلی با تاخیر یا اصلا قرار نمیدهید... لطفا روشن پاسخ دهید دلیل این کار چیست
نویسنده قلم ساده ای داره و شاید زیاد پر جزئیات نباشه اما کشش عجیبی داره ک داستان رو لذت بخش می کنه دزد جادوگر شاید برای افرادی باشه که دوست دارن کتابی با طعم شیرین و آروم رو تجربه کنن
خواهشا جلدهای بعد رو بذارین من جلد سومش رو هم خوندن منتظر جلد چهارمم اما شما فقط اولی رو گذاشتین!
بسیار سرگرم کننده و پر کششه. ولی طبق معمول، ناقص!!!! فیدیبو واقعا غیر قابل اعتماد شده... هیچ مجموعه ای رو نمی شه با خیال راحت و با لذت خوند..
جلد سوم و چهارم رو گذاشتین، جلد دوم چرا نیست؟؟؟
جلد دوم این کتاب کی در سایت قرار میگیره ؟
سلام چرا فصل ۳۳ ناقصه من چاپیش رو ندارم و نمیدونم فقط اینجا ناقصه یا تو کتابم همینطوره
جلد دوم رو نمیزارین؟؟؟؟
قشنگ بود .دوستش داشتم.جلدهای بعدی را هم بگذارید لطفا