باورتان می شود؟ پسرکی شیطان از خواب می پرد و می بیند که دو چیز عجیب و غریب روی شانه هایش سبز شده اند، دو کمر سبز چندش آور شکمو که هرچه برگ توت می خورند سیر نمی شوند و به هیچ وجه نمی شود از شرشان خلاص شد و چیزی نمی گذرد که صدای آژیر ماشین های پلیس به گوش می رسد و پرده از رازی فوق العاده سری و محرمانه کنار می رود.