عرفا - قدس الله اسرارهم - اگر در مطالبشان نفی جمیع اعتبارات کنند آن را تجلی احدیت، و اگر اثبات اعتبارات کنند واحدیت گویند، البته این اعتبارات در مرتبه علم است، وگرنه ذات مقدس همچنان بر صرافت اطلاق خود باقی است و هیچ تعین و تعددی به وی طاری نیست، بعد از این تنزل وی است به تفاصیل این شأن کلی که تعین ثانیاش گویند، به این معنی که عقل تقدم ذاتی بعضی را بر بعض، و انتشای برخی بر برخی دیگر را حکم کند (غیرتقدم و تأخر زمانی) یعنی ذات با صادر اوّل علت تامه موجود در مرتبه دوم است، و علم با علت تامه چنان که میدانیم مستلزم علم به معلول است، و هم چنین ذات با صادر اوّل که موجود و صادر زمانیِ منتشی از صادر اوّل، علت امری ثالث است، و علم به آنها، علم به وی است، و هکذا الی غیرالنهایة، چنان که مباحث تجلیات و تنزلات حق را در سلسله طولیه در کتاب مدارج الفتوة فی شرح مهر النبوة بیان داشتهام.
معیت حق سبحانه با اشیا و قیومیتش مر اشیا را نه مانند معیت وجود به موجود باشد، بلکه مانند معیت وجود به ماهیت است که به آن معیت وجودی، ماهیت، موجود میگردد، و دوام و بقای ماهیت به دوام و بقایِ آن معیت است با وی، البته من حیث هی لا من حیث الوجود.