نگاهی به طول جاده انداخت. بوی خاک خیس و بوی چمنزار اطراف جاده مشامش را نوازش می کرد خوشه های نازک گندم با وزیدن باد ملایم به هم سلام می کردند، پرندگان وحشی در حال پرواز به طرف سرخی خورشید اوج می گرفتند رقص کنان دور رنگین کمان حلقه می زدند و صدای به هم خوردن بال هایشان غروب زیبای دیگری را نوید می داد.