درباره داستان های نامورنامۀ باستان، شاهنامه فردوسی جلد 14
در براعتِ استهلال یا خطبه این داستان فردوسی بر آزمندی و طمع میتازد و آزمند را سرزنش میکند و سرانجام و نتیجه نهاییِ فزونیطلبی چنین کسانی را رنجِ تن و روان میداند و میفرماید آدمی در زندگانی از سه کار ناگزیر است: خوردن و پوشیدن و بخشش کردن، بیرون از این سه کار رنج است و طمع، و طمعورزی در نظر او با ناداری و نیازمندی برابر است و لذا اندرز میدهد که چون در جهان کس جاودانه نمیماند نباید جان و روان را در آز و زیادهخواهی رنجه دارد. آنچه دارد بخورد و ببخشد و بیشی مجوید که بیشی مایه بیآبرویی باشد.