«انسانِ نویسنده به عنوان یک آفرینشگر، همیشه تنهاست و از همه سو مورد هجوم است.» این عبارات را تنها نمیتوان در متن نخستین یادداشتهای نصرالله قادری در ابتدای سال جاری دنبال کرد؛ بلکه روح این کلمات را میتوان در میان سطور نمایشنامههای منتشر شده از وی در تازهترین مجموعه نمایشیاش با عنوان «گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مُرد» نیز جست که به تازگی از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.
نمایشنامههایی که در آن به خوبی میتوان تلاش قادری را برای کشف و شهود در دو بستر قلم زدن و تجربه سبک و سیاقهای بیانی متفاوت – برای ایجاد ارتباط با مخاطب – و بازروایی مفاهیمی چون آرمان و باور و اعتقادات مذهبی را به بیانهای متعدد و شیوه های مختلف دید؛ و به همین دلیل شاید بتوان این مجموعه نمایشنامه را بازخوانی غمهای مکرر قادری در اندیشیدن به آرمانهای دیروزین و امروزین انسان دانست.