در کتاب سه بیابان، هالداس از بیابان طبیعی آغاز می کند و سپس با استعاره این لغت ما را به بیابان اجتماعی می برد و آنگاه با بیابان شخصی می رساند و به همین جهت کتاب نام سه بیابان را بر خود دارد. هالداس بر این باور است که همان طور که خروج از بیابان شن، بدون راهیاب و راهنما و نشانه امکان پذیر نخواهد بود و اگر در این بیابان طبیعی راهمان به واحهه نیفتد و به دنبال سراب برویم مرگمان قطعی و حتمی است، در بیابان اجتماعی و شخصی نیز بدون برخورداری از راه ها و راهنما و دسترسی به واحه های جان بخش، کارمان به نیستی و نابودی خواهد کشید.