کتاب نان زنان افسونگر نشر انتشارات کتاب نیستان

میـمْ سَتّـ'ارے

۱۴۰۳-۰۸-۲۴

5

یک، شب پیدایش کردم. از همان شبها که بی‌خوابی به کله‌ات می‌زند و هی از این دنده به آن دنده می‌شوی و هر چقدر چشم‌هایت را می‌بندی و توی ذهنت می‌گویی:«می‌خوام بخوابم، می‌خوام بخوابم» اما هیچ اثری ندارد. دست آخر که دیدم تلقین ذهنی و گوسفندشماری و بستن چشم و... اثر ندارد من هم بی خیال شدم و گشتم دنبال کتابی که مرا بگیرد. و وقتی که این کتاب را شانسی شانسی با از این صفحه به آن صفحه رفتن داخل فیدیبو پیدا کردم؛ فهمیدم جای درستی آمده‌ام.‌ همان داستان اول مرا میخکوب کرد. با همان داستان اول لذتی عظیم برده بودم. من نزدیک یک ماه است هر روز با داستانهای این نویسنده سر می‌کنم. بعضی داستانهایش را چند بار خوانده‌ام.‌ اگر بخواهم کوتاه بگویم داستانها شیرین خوشمزه و لطیفند مثل نارنگی.‌ اما اگر بخواهم طولانی بگویم؛ فرض کن کسی داستان زندگی تو و اطرافیانت را بنویسد و آن کتاب را بخوانی چه حسی بهت دست می‌دهد؟ داستانهای این نویسنده در اطرافمان جریان دارند. یعنی اگر اسم شخصیتها و مکانها را بگیری و به جایشان مثلا علی و حامد و شهره لیلا و تهران و اصفهان و خیابان ولی‌عصر و میدان امام حسین بگذاری در اصل داستان تفاوتی ایجاد نمی‌شود و به همان قوت ادامه می‌یابد. اینکه بتوانی داستانهای معمولی را که در اطرافت می‌گذرد، هنرمندانه روایت کنی و پایان داستانهایت طوری باشد که مخاطب تا چند لحظه نه پلک بزند و نه بتواند از جایش بلند شود و فقط با دهان باز به سطرهای آخر آن داستان زل بزند؛ اگر اسم این نوشته شاهکار نیست، پس چه نامی می‌توان رویش نهاد؟

به ظاهر ساده و مختصر داستان ها نگاه نکنید. با تامل بخوانید درس های آموزنده بسیار دارد. گاهی یک داستان را دوبار می خوانم.

خوندن داستان‌های این نویسنده‌ها برای کسانی که دنبال نوشتن هستند لازمه. چه دوست داشته باشه چه نه.

خیلی جالب نبود. توصیه نمیکنم بجز دو داستان بقیه فایده نداره ....

آرامه بصیرتی

۱۴۰۰-۰۳-۲۸

5

همیشه در ظاهر ساده حرف مهمی نهفته شده

عالی.

بی نظیر بود??