کتاب «مردی که کشتمش» مجموعهای از داستانهای کوتاه و معروف آمریکایی است که به همت «اسدالله امرایی» گردآوری و ترجمه شده است. اولین داستان این کتاب با عنوان «افادهایها» از «وودی آلن» هنرمند و فیلمنامهنویس آمریکایی است. «وودی آلن» چهرهی شناخته شدهی سینمای حال حاضر دنیا است که تا امروز نوزده بار نامزد جایزهی معتبر اسکار و چهار بار برندهی آن شده است. داستان کوتاه «افادهایها» از او روایت کارآگاهی به نام «کایزر» است که در همان ابتدای قصه با مردی مشوش و هیجانزده به نام «آقای ورد» آشنا میشود. داستان دوم کتاب «مردی که کشتمش» از «پرل باک» Pearl S. Buck نویسنده آمریکایی قرن بیستم است که حدود چهل سال در چین زندگی کرد. او نویسندهای توانا و پرافتخار بود و اولین زن آمریکایی است که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. داستان «صبح کریسمس» در کتاب «مردی که کشتمش» از این نویسندهی معروف است که بازتابی از تواناییهای او در خلق شخصیتهای داستانی را نشان میدهد. داستان دیگر این کتاب از «لنگستون هیوز» شاعر و داستاننویس آمریکایی است که در نهضت هنری و ادبی آمریکائیان آفریقاییتبار آن دوره به نام رنسانس هارلم فعال بود. داستان «استاد» از این نویسنده است که از همان ابتدا شما را وارد فضایی از تبعیضهای میان سفیدپوستان و سیاهپوستان میکند. یکی از داستانهای دیگر این کتاب به نام «پسرم قاتل است» نوشتهی «برنارد مالامود» نویسندهی آمریکایی است که برای یکی از آثارش موفق به دریافت معتبرترین جایزهی روزنامهنگاری آمریکا به نام پولیتزر شد.
کتاب «مردی که کشتمش» اثری باارزش و پرمحتوایی است که خواننده را در مدتزمان کوتاهی با بیشمار نویسندهی شاهکار و تأثیرگذار ادبیات آمریکا آشنا میکند. برخی از داستانهای دیگر این کتاب عبارتاند از «ریاست جمهوری شاهانه» نوشتهی «جویس کرول»، «یاد بچههای محل» نوشتهی «ریچارد براتیگن»، «اول تو، آلفونس عزیزم» نوشتهی «شرلی جکسن» و «او» نوشتهی «کاترین آن پورتر».
کتاب «مردی که کشتمش» را انتشارات افراز با ترجمهی «اسدالله امرایی» در سال 1378 منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «اسدالله امرایی» مترجم و نویسندهی متولد سال 1339 در شهر ری است، او تحصیلاتش را در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی به سرانجام رساند و از دههی شصت همکاریاش را با نشریات در حوزهی ترجمهی آثار بینالملل آغاز کرد و تا امروز بیش از دهها کتاب از نویسندگان به نام دنیا ترجمه کرده است ازجمله برخی آثار او میتوان به ترجمهی کتابهای «داستان ناگهان»، «برفهای کلیمانجارو»، «مردان بدون زنان»، «خزان خودکامه» و «کوری» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک و صوتی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است. این مترجم و نویسندهی ایرانی گفته است: «جویس کرول اوتس Joyce Carol Oates در باب چنین مجموعههایی میگوید که به نظر میرسد چیزی باشد، اما درواقع چیزی نیست. گردهمایی نویسندگان است که با انتخاب گردآورندهای عرضه میشود. مهمانی داستان نویسان و ادیبان است. جلد کتاب را که باز میکنی، با نگاهی به درون آن حاصل کار هنرمند را میبینی که از تلاش تنهایی او ایجادشده. دنیایی که پیش از آن وجود نداشته و ازآنپس نیز تالی نخواهد داشت.»
از عکاسی هیچ نمیدانست، فقط مثل دیگران از تصویر خوب لذت میبرد. گاه و بی گاه که به تصویری عالی و ابتکاری برمیخورد با دهان باز به آن خیره میشد و از لذت ادراک لحظهای که در عکس ثبت شده بود به خلسه فرومیرفت و سر تکان میداد. اما کشش درونیاش بیش از آن تاب نمیآورد، به خودش هم زحمت نمیداد. شکوه زندگی را در این میدید که یکی راز عکس خوب گرفتن را میدانست، دیگری به بنایی دلخوش میکرد، یکی هم سگ میپروراند. دلش خوش بود که راحت زندگی میکند. بایزر به زندگی ایمان داشت. گاهی وقتها بیشازحد خوشقلبی نشان میداد. دوستان و آشنایان از خوشقلبی بیشازاندازهاش دلخور بودند. آخر این همه سرخوشی از کجا ریشه میگرفت. چه رازی داشت که آن را به دیگران بروز نمیداد؟ شایع بود که وقتی بایزر متوجه شد نامزدش یکی دیگر را زیر سر دارد و نامهی او را پیدا کرد، پول بلیت سفرش را داد و دخترک را پیش طرف فرستاد تا به چشم خود ببیند اوضاع از چه قراری است. استدلالش هم این بود که خوشبختیاش را میخواهد، با او يا بدون او.
اما حالا همهچیز فرق میکرد! تقدیر مزهی تلخ خود را به نورمن بایزر چشانده بود. حالا در آستانهی کوری قرار داشت. نورمن بایزر تا چند وقت دیگر از چشم عاجز میشد. رفقایش تردیدی نداشتند که روزبهروز وضع او بدتر میشود. در خود فرومیرفت و به حالوروزش گریه میکرد و دستآخر مثل بقیه وامیداد و لب فرومیبست.
در عوض این دوربین عکاسی را خرید. دوربین معرکهای از نوع سیکلوپس ۱۲. از دوربین و عکاسی سر درنمیآورد و مثل آنهایی که از پشت کوه آمدهاند به فروشگاهی رفت و به فروشنده گفت: «ببین جانم من از این چیزا سر درنمیآورم، بهترین دوربینی را که به درد یک آدم ناشی خنگ بخورد به من بده. جیزی که فقط با آن عکس بگیرم و خودش همهی کارها را بکند.» فروشنده از سادگی و برخورد او خوشش آمد، به همین علت عوض هیرام کوآگولا یا واسلوف سینکرومتر که آلمانیهای از دماغ فیل افتاده برای عکس سیاهوسفید دماغ آدمهای دمکلفت انتخاب میکنند، سیکلوپس را روی پیشخوان سراند و گفت: «بفرما، یک ساعت که با آن ور بروی قلقش دستت میآید.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 222 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۲۴:۰۰ |
نویسنده | گروه نویسندگان |
مترجم | اسدالله امرایی |
ناشر | نشر افراز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۸/۲۷ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
قیمت چاپی | 4,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه حرف نداره اما داستانها مالی نیستند. اصلا به دل نمینشینند داستانهای اروپا خوب بود اما داستانهای آمریکا اصلا جالب نبودند بهتر بود تو انتخاب داستانها بیشتر دقت میشد.
داستانهایی از وودی آلن، پرل س. باک، جیسن براون، ویلیام لایچاک، جویس کرول اوتس، لنگستون هیوز، برنارد مالامود، تیم اوبرایان، ریچارد فورد، ریک دومارینس، ریچارد براتیگن و ...
فقط چند تا داستان عالی بود، متأسفانه بقیه جذبم نکردند، ترجمه روان و عالی، بیوگرافی کوتاهی از هر نویسنده هم قبل از داستان نوشته میشه...
چند تا از داستانها خوب بودند
جالب بود
خوبه