"همه دنیا یک تئاتر است و هر کس نقش خودش را بازی میکند. برای من فرقی نمیکند نام آن نمایش چیست، تا زمانی که روی ".صحنه و در معرض نمایش باشم
یک کمونیست پاریسی که قرار است در کنگره صلح مسکو شرکت کند، نباید اینگونه فکر کند. اما حزب کمونیست فرانسه هیچ چارهای جز فرستادن این مرد به مسکو ندارد. مردی که قرار است به عنوان نماینده ملتهای تحت ستم امپریالیسم فرانسه، در آن مراسم شرکت کند. ولی اوجمله ها و واژههای مورد نیاز برای شرکت در آن مراسم را مانند تاتر و با چنان مهارتی یاد میگیرد که همه شرکت .کنندگان کنگره را با رفتارش شگفت زده میکند
میشائل کلِبِرگ در داستانهای این کتاب از کنار آمدن انسانها با شرایط متفاوت زندگیشان میگوید. او نظاره گری دقیق با سبک .نگارشی بسیار جالب است