"شب کم نظیری بود. ازهمان شب هایی که فقط در شور شباب قادر به درک آنیم.." کتاب با این جمله آغاز می شود و روایت جوان تنها و خیالپردازی است که در خیابان به دختری برمیخورد که بر سر قراری قدیمی و عاشقانه حاضر شده است؛ تا پیمان عاشقیشان را ثبت کند؛ جوان چهار شب با دختر همراه می شود تا به انتظار معشوق بنشینند، سبک ساده و پر احساس داستان همراه با گفتگوهای فیلسوفانه مرد و سادهانگارانه دختر یک فضای رمانتیک فانتزی را پدید آورده است که داستان را خواندنی تر میکند.
استایوفسکی خودش این رمان را اینگونه توصیف کرده: داستانی احساسی از خاطرات یک نفر خیالاتی! در واقع او به سبک سایر داستانها و رمانهایش به "آدم" ها پرداخته و روابط و درونیاتشان و باز هم طعم گس تاریکیهای زندگی آدمها را روایت کرده اما با کمی چاشنی عشق و طنز. بسیاری اعتقاد دارند داستایوفسکی اولین کسی است که روانشناسی جدید را در داستان وارد و دو جنبه از وجود بشری را که وجدان آگاه و ناخودآگاه است، ترسیم کرد و با چنان قدرتی افکار انسان را در قالب داستان پیش چشم مخاطب گذاشت که همه اشخاص داستان به طور شگفت انگیزی در نظر آشنا و مأنوس می آیند.
ناگفته نماند که چند سال پیش فرزاد موتمن فیلم شبهای روشن را با بازی هانیه توسلی براساس همین داستان ساخت.