فقر و تبعیض طبقاتی از درونمایههای پر تکرار در ادبیات است. مردم کشورهای مختلف در جهان طعم این تلخی را چشیدهاند و نویسندههای بسیاری این وضعیت را از جنبههای گوناگونی به تصویر کشیدهاند. همینگوی نویسندهی صاحب سبکی است که با دیدی واقعگرایانه داستان مردمانی را در رمان داشتن و نداشتن روایت میکند که در دل حوادث بیرحم روزگارشان، تلاش میکنند تا ارزشهای انسانی را حفظ کنند.
داشتن و نداشتن در سه بخش با عنوان بهار، پاییز و زمستان نوشته شده است. شخصیت اصلی کتاب، هری مورگان با اجاره دادن قایقش به توریستهایی که برای ماهیگیری به بندر میآیند، روزگار میگذراند. در ابتدای کتاب، یکی از توریستها به هری نارو میزند و با وارد کردن صدمه به قایق او از پرداخت هزینهها شانه خالی میکند. هری که با درآمد قایقش به زحمت از پس تامین مخارج زن و دو دخترش برمیآمد، با بحران مالی روبهرو میشود. تنگدستی به او فشار وارد میکند و هری را که از قاچاق انسان و مشروبات الکلی به دلیل ممنوعیت قانونی پرهیز میکرد، ناچار به قبول انتقال افرادی میکند که از نظر سیاسی تحت پیگرد قانونی هستند. این ماجراها در فصلهای بعدی فراز و نشیب بسیاری در زندگی هری ایجاد میکنند. رمان داشتن و نداشتن روایتهای گوناگونی را از سرگذشت هری و سایر شخصیتهای کتاب شرح میدهد.
ارنست همینگوی (1961-1899) متولد ایالت ایلی نوی آمریکا است. او خیلی زود به ماهیگیری علاقهمند شد. پس از تحصیلات ابتدایی روزنامهنگاری را شروع کرد و سادگی و شفافیت در نوشتن را از این دوره به دست آورد. با شروع جنگ جهانی اول به عنوان راننده در جبهه حضور یافت. او جنگ جهانی دوم و جنگ داخلی اسپانیا را نیز تجربه کرد و تاثیراتی که از این تجارب به دست آورده را در آثار متعددش پیاده کرده است. سرانجام در سال 1961 همینگوی با اسلحهی شکاریاش خودکشی کرد.
آثار ارنست همینگوی را میتوان به سه دستهی کلی رمان، داستان کوتاه و غیر داستانی تقسیم کرد. جنبهی مشترک تمام این آثار، سبک منحصر به فرد نگارش همینگوی است.
«پیرمرد و دریا»، «وداع با اسلحه»، «خورشید همچنان میدمد» و «زنگها برای که به صدا درمیآید» از جمله رمانهای همینگوی هستند که خرید و دانلود نسخهی pdf و فایل صوتی آن در فیدیبو موجود است. «برفهای کیلیمانجارو»، «در زمان ما» و «مردان بدون زنان» از داستان کوتاههای همینگوی به حساب میآیند .«تپههای سبز آفریقا» و «مردم در جنگ» نیز جزو دستهی آثار غیرداستانی اوست.
همینگوی را به سادهنویسی میشناسند. او نویسندهای با سبک مینمیال یا موجزگو است که پیادهسازی تکنیکهای فنی در داستانهایش به شهرت و محبوبیت رسید. همینگوی با استفاده از جملات کوتاه، توصیفات ساده و زبان عامیانه داستانهایش را روایت میکند. دیالوگ در روایت او نقش پررنگی دارد. او با تکرار دیالوگها مفاهیم مورد نظرش را در ذهن خواننده حک میکند. همینگوی در انتخاب کلمات و نحوهی چینش آنها در کنار هم حساسیت زیادی به خرج میداد.
همینگوی را مبدع نظریه حذف یا سبک کوه یخ میدانند. در این سبک، نویسنده با حذف اطلاعات ضروری داستان خواننده را وادار به کنشی فعال در حین خواندن میکند. همینگوی با خودداری از ارائهی دادههای مهم دربارهی شخصیتها یا علل وقوع پدیدهها، خواننده را به کشف اطلاعاتی سوق میدهد که خود عمدا از بازنمایی آنها در متن پرهیز کرده است. خواننده برای دستیابی به این حقایق ناگزیر است تا با توجه به متن، اطلاعات ضروری را از لابهلای سطرهای رمان بازیابد.
یکی از پیرنگهای پرتکرار در آثار همینگوی، نوشتن از زندگی ماهیگیران، ملوانان و دریاست. «پیرمرد و دریا» یکی از آثار مشهور همینگوی است که جدال مرگ و زندگی را در این پیرنگ به تصویر میکشد. شخصیت اصلی در رمان داشتن و نداشتن نیز ملوان یک قایق کوچک است که از اجارهی آن درآمدی کسب میکند. از طرفی، همینگوی از جنگ جهانی اول تاثیر زیادی گرفت. جنگ، انقلاب و شورشها به یکی از دغدغههای همیشگی او تبدیل شد که رد آن را در آثار متعدد او میتوان دید.
اولین مواجههی خواننده با یک کتاب از عنوان کتاب و اسم نویسنده شروع میشود. این دو واژه، اطلاعات بسیاری از کتاب به دست خواننده میدهند، پیش از آنکه شروع به خواندن متن کند. «داشتن و نداشتن» در برخورد اول، اطلاعاتی از مضمون کتاب را انعکاس میدهد. تقابل فقر و ثروت، تضاد طبقاتی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی از مفاهیمی هستند که تحت این عنوان به ذهن خطور میکنند. علاوهبر مضمون، این عنوان مفهومی کنایی نیز در خود دارد و به جامعهای خشن، بیقانون و مملو از ظلم و بیعدالتی اشاره میکند. وضعیت نامطلوبی که در آن، داشتن و نداشتن یکی دو بدبختی دیگر برای شخصیتها فرقی ندارد؛ چرا که بهقدری گرفتاری و دشواری دارند که نسبت به وقوع اتفاقات ناخوشایند جدید منفعل شدهاند.
مکان در داستان داشتن و نداشتن، منطقهی اشرافنشین کیوست در هاوانا، پایتخت کوبا است. از نظر زمانی نیز ماجراهای داستان در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم و دوران آشفتگیهای سیاسی در آمریکای مرکزی اتفاق میافتند. سرایت ایدئولوژی کمونیستی از شوروی به کشورهای فقیر آمریکای مرکزی و جنوبی در این دوران بر شکلگیری جریانهای انقلابی و شورشهای کارگری برای راهاندازی سیستم اقتصاد اشتراکی و نفی سرمایهداری آمریکایی بر حال و هوای شهر هاوانا تاثیر گذاشته و موجی از ترس، گریز و دستگیری را به راه انداخته بود.
رمان داشتن و نداشتن با این جملات شروع میشود: «آیا میدانید بامداد هاوانا با گدایانی که همیشه خدا کنار ساختمان میخوابند و حتا پیش از آنکه واگنهای حاملِ یخ دمِ در کافه برسند، چه شکلی است؟ راستش ما از میدان لنگرگاه به سمت کافهی فرانسیسکو، واقع در خیابان پیرل رفتیم تا قهوهای بخوریم. فقط یک گدا بیدار بود و داشت از فواره، آب میخورد. وارد کافه که شدیم و نشستیم، سه نفر منتظرمان بودند. یکی از آنها سمت ما آمد و گفت:«خب.»
بر اساس این پاراگراف، داستان با یک سوال آغاز میشود که باعث میشود نظر خواننده جلب شود. در هاوانا چه خبر است؟ همینگوی بلافاصله شرحی مختصر از مکان میدهد و روایت را با سرعت پیش میبرد. نویسنده سردستی با اشاره به حضور گدایان در شروع داستانش، به وضعیت فقر و شرایط نامناسب هاوانا اشاره میکند و تلویحا نظرش دربارهی هاوانا را به مخاطب میرساند. هاوانا فقیر است.
راوی این فصل از داستان شخصیت اصلی کتاب، هری مورگان است. همینگوی در این کتاب برای اولین بار از راویهای بسیاری برای داستانگویی استفاده کرد. این تغییر زاویهی دیدها در رمان به چند منظور انجام شده است. یک دلیل آن، برای رساندن دیدگاههای مختلف شخصیتها دربارهی یک ماجرا و شرایط بهخصوص آن است. از آنجایی که همینگوی به ندرت شخصیتهای داستانی خود را توصیف میکند، خواندن دیالوگهای جورواجور شخصیتها، خواننده را به شناختی از آنها میرساند. دلیل دوم، ایجاد امکانی برای فاصلهگیری مخاطب از شخصیتهای داستانی بهویژه هری مورگان، شخصیت اصلی کتاب است. وقتی بین خواننده و شخصیت اصلی فاصله ایجاد شود، امکان همذاتپنداری و در نتیجه قهرمان پنداشتن هری کم میشود. با این تکنیک، همینگوی از قهرمانپنداری هری جلوگیری میکند تا در پایان خواننده با واقعگرایی همهی شخصیتها را بسنجد و دربارهشان قضاوت کند. هرچند تعدد راوی در داستان شامل شخصیتها و دانای کل، بافت متراکم داستان را برهم زده و از انسجام روایی آن کاسته است.
تا کنون اقتباسهای سینمایی مختلفی بر اساس رمان داشتن و نداشتن همینگوی ساخته شده که اغلب آنها به داستان وفادار نبودهاند. یکی از معروفترین این اقتباسها، ساختهی « هاوارد هاکس» است که فیلمنامهی آن را «ویلیام فاکنر» نویسندهی صاحب سبک آمریکایی و «جولز فورتمن» با برداشتی آزاد از کتاب داشتن و نداشتن نوشتهاند. «همفری بوگارت» و «لوران باکال» از بازیگران این اقتباس هستند. تفاوتهای بسیاری بین این اقتباس و داستان داشتن و نداشتن وجود دارد.
«ناخدا خورشید» به کارگردانی «ناصر تقوایی» در سال 1365 ساخته شد که برداشت آزادی از کتاب داشتن و نداشتن همینگوی است.
کتاب داشتن و نداشتن با ترجمههای مختلفی در ایران به وسیلهی ناشر ان گوناگونی منتشر شده است که میتوان به ترجمهی «پرویز داریوش»، «احمد کساییپور»، «خجسته کیهان»، «فریدون رضوانیه» و «علیرضا کچوئیان» از نشر گهرشید اشاره کرد. انتشارات بوتیمار هم این کتاب را با ترجمهی «احسان لامع» منتشر کرده است. خرید آنلاین و دانلود کتاب داشتن و نداشتن با این ترجمه با قیمت مشخص شده در فیدیبو امکانپذیر است.
«نمیخواهم خودم را با این کار گول بزنم، اما مگر چارهی دیگری هم دارم؟ آنها که به آدم مهلت انتخاب نمیدهند. میتوانم این یکی را بیخیال شوم، اما بعدی چه خواهد بود؟ طالب این کار که نبودم، اما آدم که مجبور میشود کاری بکند باید دل به دریا بزند. شاید آلبرت را با خودم نبرم. او بی دست و پاست اما بیشیله و پیله است. تو قایق آدم بهدردبخوریست. با دل و جرئت است اما هنوز دودلم که او را با خود ببرم یا نه. ولی خُب کاکاسیاه یا آن خرمست را که نمیتوانم ببرم. باید کسی را ببرم که بتوانم به او اعتماد کنم. ولی نباید او را در جریان بگذارم چون ممکن است شانه خالی کند و آن وقت باید دنبال کس دیگری بروم. تنهایی بهتر است. انجام هر کاری تنهایی بهتر است.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 248 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۱۶:۰۰ |
نویسنده | ارنست همینگوی |
مترجم | احسان لامع |
ناشر | بوتیمار |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | to have and have not |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۷/۱۲ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 16,500 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه اش سرسریه و منظور بسیاری از جملات متن اصلی رو مترجم متوجه نشده. مطمئن باشید اگه این ترجمه رو بخونید بخش زیادی از زیبایی نثر همینگوی رو از دست میدید
ترجمه در خیلی از فصل های بخش سوم به قدری بده که آدم حالت تهوع بهش دست میده