آلکس رایدر در ونیز است و دنبال اسراری میگردد که مدتها قبل مدفون شده است. آیا پدرش یک آدمکش بیرحم بود؟ و اگر اینطور بود، روی آلکس چه تأثیری بر جای میگذاشت؟
حقیقت در یک سازمان تبهکاری به نام عقرب نهفته است، و آلکس باید خیلی زود تصمیم بگیرد: آیا میخواهد با امآی6 به همکاری ادامه دهد، نهادی که به او خیانت کرده است؟ و یا بهجای آنها به عقرب میپیوندد و انتقامش را میگیرد؟