سیاوش در گسترهی اسطوره، نماد رویش و ایزد نبات است. در عرصهی شاهنامه، پهلوانی است که چون یوسف، دل به عشق ناپاک نمیسپارد و آنچنان اهورایی و ابراهیمی میشود که آتش سوزان بر او سرد و گلستان میگردد. در قلمرو شاهنامه، این آیهی انسانیت و پهلوان عزّت، در معرض کینه و حسادت «گرسیوز» و آتش قهر پدر، میسوزد و قربانی نبرد میان خیر و شرّ میشود.
از فردوسی تا حافظ نیز برخی شاعران بر مدار حقّانیت، مظلومیت و جاودانگی خون سرخ سیاوش، سخن راندهاند.