خانم راشل فیلد، با نمایشنامه کوتاه «آهنگهای لندندری»، به تخیلات نسل جوان میپردازد و در واقع به جستاری در تلاشهای بیوقفه این نسل دست مییازد. مفیستوفلس در فاوست گوته، سختکوشی یا لذایذ دنیوی و فقر یا ثروت را پیشروی دکتر فاستوس مینهد، اما دشوارترین انتخاب، میان بیان زندگی امن و راحت به نثر و زندگی ماجراجویانه و رمانتیک به شعر است. در این نمایشنامه، خانم راشل فیلد بیشتر به عواطف و احساسات انسان میپردازد تا منطق و عقل او، نمایشنامه نیشدار او با نام«لحاف مرصع» یکی دیگر از آثار او در تحلیل و نقد حیات روزمره و جنبه های کمیک و تراژیک آن است. شاید، نمایشنامه«سیندرای مزدوج» دنباله آهنگهای لندندری باشد.
خانم راشل فیلد، پس از انتشار رمانش، «همهش همین و بهشته»، به شهرت فراوانی رسید و پس از تبدیل این رمان به فیلم، تقریبا میلیونها مخاطب خاص پیدا کرد.