کار کردن روی این کتاب روی احساسات و عواطف من هم تأثیر فراوان گذاشته است. در این زمستان گذشته، در یک روز برفی، در لکسینتون کنتاکی به زندگی خودم نگاهی انداختم. من متوجه شدم درحالیکه در تمام این مدت، موضوعات را خصوصی و شخصی ارزیابی کردهام دوست ندارم همه چیز را از دیگران پنهان نگهدارم.
از اینرو در این کتاب، مطالبی را با شما در میان گذاشتهام و میدانم قدرتمندتر از هر زمان دیگری ظاهر شدهام. وقتی این ده درس زندگی را میخوانید، بعضی از حکایات روی شما تأثیر بسیار بیشتری بر جای میگذارند. اما به هر صورت امیدوارم این داستانها به شما کمک کنند تا در زندگی شخصیتان موفقتر شوید. امیدوارم شما هم به من بپیوندید و «هرگز نگویید هرگز.»