غالباً تنها هستم
و آرامش کلبهام را
چشمه و کوهسار تکمیل میکند.
سر میرسند
قمقمههایشان را پر میکنم
و میگذارم ماه
بخشی از صورتم را روشن کند
پای مسافران را میبینم
و حدس میزنم
که از کدام ناحیه آمدهاند.
شناسایی نمیشوم
در نامگذاریام وقفه افتاده است
و هنوز اندکی از روزهای مقرر باقی است.