من هرگز زبان به اعتراف نمیگشایم
حتی در آن لحظۀ نحس
که کالبدم با عدمی طولانی دست و پنجه نرم میکند
و خیالم در کالبدی دیگر جای خوش کرده است
من هرگز زبان به اعتراف نمیگشایم
حتی در لحظهای که
همۀ نفسهایم را در سینه حبس کردهام
و تنها نام تو را فریاد نمیکنم
و هیچگاه نخواهم گفت
که نام ممنوع تو را تا ابد ذکر میگویم...