«این چه عشقی است که در دل دارم / من از این عشق چه حاصل دارم
میگریزی ز من و در طلبت / بازهم کوشش باطل دارم»
تنها همین چهار مصرع از اشعار فروغ کافی بود، تا پری صابری را مجاب به نوشتن نمایشنامهای بس زیبا و شاعرانه دربارهی زندگی فروغ فرخزاد بکند. پری صابری در نمایشنامهی من از کجا عشق از کجا زندگی فروغ فرخزاد را به صحنه میکشد و خواننده را مسحور شخصیت منحصربهفرد و تاثیرگذار فروغ فرخزاد میکند.
نمایشنامهی من از کجا عشق از کجا برای نخستین بار سال 1383 منتشر شد. این کتاب برگرفته از اشعار فروغ فرخزاد است. پری صابری نویسندهی این کتاب در ابتدای داستان مینویسد: «عشق، زیبایی، مرگ را دور میزنیم و همراه کلام «مولانا»، «حافظ» و «فروغ» با بازی صوت، حرکت، نور به سوی دروازههای باز «حق»-«زیبایی» میرویم. من از کجا عشق از کجا بدون هیچگونه قرارداد متداول نمایشی شکل گرفته است. هدف نزدیکشدن به حقیقت وجودی است که میدانست قلبش در آن سوی زمان جاری است. مروری است بر بیداری وجدان در دنیای «زیبایی» و «حق». پرواز فروغ را به خاطر میسپاریم او را دنبال میکنیم. فروغ دلیل راه میشود از دیاری به دیار ما را به دنبال میکشد، کنار پنجرهای مینشیند و چشمها را به تماشا میگشاید... و چه تماشایی است دنیای اسرار او... هر ابتکاری در رسوایی دنیای محرمانهاش حق است.»
پری صابری در کتاب من از کجا عشق از کجا با لحنی بسیار عاشقانه و شاعرانه زندگی فروغ را بعد از مرگش و از زبان خودش بیان میکند.
شخصیتهای این داستان عبارتند از: فروغ، دلقک، همزاد، خاطره، پانتومیم، خواننده، نوازندگان، همسرایان. علت این نوع نامگذاری این است که شخصیت فروغ مهمترین فرد این نمایش است و شخصیتهای دیگر صرفا به دلیل نوع نقششان حائز اهمیت هستند به همین دلیل است که نام مشخصی به آنها داده نشده است.
فروغ فرخزاد بانوی بی بدیل شعر نوی فارسی است. او هشتم دی ماه سال 1313 در تهران متولد شد. او پیش از مرگ زود هنگامش، پنج دفتر شعر منتشر کرد؛ «اسیر»، «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به فصل سرد».
فروغ در زمان حیاتش مجموعا 130 شعر سرود که اشعارش به زبانهای عربی، آذری، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، کردی، اردو، و ازبک ترجمه شده است.
فروغ فرخزاد نخستین شعرش را در بیست سالگی سرود و انتشار آن شعر در مجلهی «روشنفکر» روزهای شهرت فروغ را آغاز کرد و لطافت شعرهایش را برای خوانندگان آشکار کرد. او در شانزده سالگی با «پرویز شاپور» ازدواج کرد و حاصل این ازدواج فرزندی به نام «کامیار شاپور» بود.
فروغ در دوران آشنایی با پرویز شاپور و بعد از آشنایی و حتی پس از جدایی؛ نامههایی به پرویز شاپور مینوشت که این نامهها بعدا توسط فرزندشان گردآوری شد و به عنوان کتابی به نام «اول تپشهای عاشقانهی قلبم» منتشر شد.
فروغ بعد از جدایی از پرویز شاپور به اروپا سفر کرد و در آنجا برای گذران زندگی خود، ایتالیایی، فرانسه و آلمانی آموخت و برای سرگرمی به تماشای تئاترها، موزهها و اپراهای مختلف میرفت؛ این فعالیتها باعث شد فروغ آشنایی خوبی با هنر و فرهنگ غربی پیدا کند.
فروغ فرخزاد اما تنها یک شاعر و فیلمساز نبود. او در تمام دوران زندگیاش برای پذیرش حضور موثرش در جامعه به عنوان یک زن هنرمند، با فضای بسته و مردسالانه اطرافش مبارزه کرد. فروغ در یکی از نوشتههایش آرزویش را فقط یک چیز بیان میکند: «آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان میبرند، کاملا واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی، هنری و اجتماعی زنان است.»
فروغ فرخزاد روز 24 بهمن ماه 1345 هنگام رانندگی وقتی تلاش میکرد با اتومبیل مهدکودک تصادف نکند، از جاده منحرف شد و جان باخت. هنرمندان و نویسندگان بزرگی مانند مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج و نجف دریابندری در مراسم خاکسپاری او حضور داشتند و او را تحسین کردند.
پری صابری کارگردان، نمایشنامهنویس و نویسندهی ایرانی متولد سال 1311 است. او یکی از تاثیرگذارترین زنان عرصهی تئاتر در تاریخ ایران است. تشکیل گروه هنری «پازارگاد» و تاسیس «تالار مولوی» دو فعالیت مهم پری صابری در عرصهی نمایش ایران است. پری صابری در سال 2004 برندهی جایزه «لژیون دونور» فرانسه شد، این جایزه یکی از معتبرترین جوایز هنری کشور فرانسه است.
نمایشنامهی من از کجا عشق از کجا را پری صابری برای نخستین بار بعد از انقلاب، دربارهی زندگی فروغ فرخ زاد نوشت و برای اولین بار در سال 1981 آن را در آمریکا روی صحنه برد. پری صابری نسخهی انگلیسی این نمایش را در جشنواره هنری «بازیهای المپیک» روی صحنه برد که با استقبال زیادی روبهرو شد. پس از این جشنواره پری صابری تصمیم گرفت به ایران بازگردد و فعالیت هنریاش را در ایران ادامه دهد.
پری صابری تاکنون آثار زیادی را روی صحنه برده است. نکتهی جالب دربارهی آثار پری صابری استفاده و تعهد او به یاد داشت بزرگان ادبیات ایران مانند «فردوسی»، «سهراب سپهری»، «عطار نیشابوری»، «شمس تبریزی»، «مولانا» و فروغ فرخزاد بوده است. او در کارنامهی هنری خود نویسندگی و کارگردانی نمایش «من به باغ عرفان» دربارهی سهراب سپهری، «هفت شهر عشق» دربارهی عطار نیشابوری، «شمس پرنده» درباره ملاقات شمس و مولانا، «رند خلوت نشین» درباره حافظ، «هفت خان رستم» و «باغ دلگشا» درباره سعدی را دارد.
کتابهای «کالیگولا» از آلبر کامو ،«یرما» از فدریکو گارسیا لورکا و «آمِدِه یا چطور از شرش خلاص شویم؟» تعدادی از کتابهایی هستند که پری صابری آنها را به فارسی برگردانده است. نسخهی چاپی همهی این کتابها توسط نشر قطره چاپ شدهاند و نسخهی الکترونیکی و پی دی اف آنها هم در فیدیبو موجود است.
«هفت خان رستم»، «مصدق، در آینهی تاریخ»، «رستم و اسفندیار»، «مرغ باران»، «باغ دلگشا»، «شاه پری» و من از کجا عشق از کجا کتابهایی به قلم پری صابری هستند که خرید و دانلود آنها از فیدیبو امکان پذیر است.
خرید و دانلود کتاب من از کجا عشق از کجا نوشتهی پری صابری از همین صفحهی فیدیبو امکان پذیر است.
تاریخ نمایش و نمایشنامه نویسی به مفهوم اروپایی در ایران چندان با سابقه نیست. اما هنرهای نمایشی سنتی از قرنها پیش در ایران رواج داشته است. هنرهایی مانند «تعزیه»، «سیاه بازی»، «تقلیدکاری» و نمایش «رو حوضی». این نوع نمایشها معمولا در به صورت بداهه اجرا میشدند و نیازمند محل خاصی مانند سالن یا آمفیتئاتر نبودند.
هنر تئاتر از زمان حکومت ناصرالدین شاه به ایران وارد شد و نمایشنامهنویسانی فعالیت خود را تحت تاثیر تئاتر اروپائی تاسیس کردند. در همان سالها میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا حبیب اصفهانی آثار مولیر را به فارسی برگرداندند. ناصرالدین شاه نخستین پادشاهی در تاریخ ایران بود که دستور ساخت سالن تئاتری را برای اجرای تئاتر داد. او با این کار کمک بزرگی به پیشرفت هنر تئاتر و نمایش در ایران کرد.
در دوران پهلوی هنر تئاتر و نمایشنامهنویسی به سبک اروپایی به اوج خود رسید. در دههی 30 و 40 شمسی بزرگانی چون «غلامحسین ساعدی»، «علی نصیریان» و «بهرام بیضایی» به شیوههای سنتی نمایش ایرانی بازگشتند. و در همین سالها بود که تالار رودکی و تئاتر شهر ساخته شدند. بعد از ساخته شدن این دو سالن، گروههای نمایشی و انجمنهای مختلف هنری شکل گرفتند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نه تنها وقفهی چندانی در تئاتر ایران نیافتد، بلکه یکی از مهمترین نمایشنامهها بهرام بیضایی به نام «یزدگرد سوم» روی صحنه رفت. حضور بزرگ و انکار ناپذیر افرادی مانند «اکبر رادی»، «بهرام بیضایی» و پری صابری در تاریخ تئاتر ایران مایه دلگرمی جوانان این راه است. «محمود دولتآبادی» دربارهی این بزرگان مینویسد: «غلامحسن ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی ارکان اصلی نمایشنامهنویسی ایران هستند و تاریخ تئاتر به آنها مدیون است.»
دلم گرفته. دلم گرفته. میخواهم از فروغ برایتان حرف بزنم . بغض دارم... درد دارم... فروغ کی بود؟ یک قمری... چطور بگویم؟ فکر میکند و ادامه میدهد...
روزی که فروغ کرد، تنگ غروب، من غروب را فریاد زدم. دوشنبهی یک روز برفی روزنامهها با حروف درشت قرمز توی صفحههای اول، نوشتند و نوشتند و نوشتند.
مرگ شاعرهی بزرگ فروغ فرخزاد: 2 زار
همراه ضربههای طبل مرگ فروغ به نمایش گذاشته میشود.
مرگ شاعرهی نسل جوان: 2 زار
فروغ فرخزار شاعره، گنه کردم گناهی پر ز لذت در یک حادثهی جانخراش اتومبیل درگذشت!
مرگ فروغ فرخزاد، 2 زار 2 زار.
کم کم بغض گلویش را میگیرد و ادامه میدهد.
من فقط دلم گرفت، دلم گرفت، رفتم اشعارش را خواندم، نوشتههایش را خواندم و حالا برایتان قصهاش را میگویم. منشوری بلورین، که فروغ را در برگرفته است، روشن میشود. دلقک با شتاب، خود را به بالین فروغ میرساند.
دلقک: شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان که زیر بارش یک ریز برف مدفون شد. ولی بت مرگ چیزی از دست نمیرود. مرگ پایان کبوتر نیست. پرواز را به خاطر بسپار کبوتر مردنی است. مرگ فروغ تولدی دیگر بود. زیرا تنها صداست که میماند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 613.۴۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 95 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۱۰:۰۰ |
نویسنده | پری صابری |
ناشر |