خواندن داستان کوتاه به خواننده این امکان را میدهد تا بهسرعت در قالب یک روایت کوتاه با نوع نثر و قلم نویسنده آشنا شود. بسیاری از داستانهای کوتاه هم مثل آثار بلند نویسندگان معروف ارزشمند هستند و باعث میشوند خواننده فضای داستانی مورد علاقهی خود را بهراحتی پیدا کند و سراغ بقیه آثار نویسنده برود. کتاب خوبی خدا مجموعهای از داستانهای کوتاه نویسندگان برجستهی ادبیات آمریکا است که با خواندن آنها در زمان کوتاهی میشود به اعجاز قلم آنها پی برد.
کتاب خوبی خدا شامل نه داستان کوتاه از نویسندگان بهنام آمریکای شمالی است که به کوشش امیر مهدی حقیقت در سال 1385 گردآوری شده است.
این داستانهای کوتاه را امیر مهدی حقیقت مترجم آثار ادبیات آمریکای شمالی انتخاب و به فارسی ترجمه کرده است و این مجموعه را «نشر ماهی» منتشر کرده است و در همین صفحه میتوانید کتاب الکترونیکی مجموعه داستان خوبی خدا را دانلود کنید.
امیر مهدی حقیقت با ترجمهی کتاب «مترجم دردها» از «جومپا لاهیری» در سال 1380 فعالیت حرفهای خود را به عنوان مترجم آغاز کرد و با مجلات و روزنامههای مختلفی از جمله همشهری جوان، هفته نامه سلامت و روزنامه شرق همکاری داشته است. از جمله ترجمههای دیگر او که در فیدیبو موجود است میتوان به «غول مدفون» نوشتهی «کازوئو ایشی گورو»، «آواز بیساز» نوشتهی «کنت هریف» و «هیپی» نوشتهی «پائولو کوئلیو» اشاره کرد. کتاب «خواب خوب بهشت» اثر «سام شپارد» نمایشنامه نویس و بازیگر آمریکایی هم با ترجمهی امیر مهدی حقیقت منتشر شده است.
امیرمهدی حقیقت نه داستان مجموعه داستان خوبی خدا را خودش انتخاب کرده است و در ابتدای کتاب دربارهی ویژگی این داستانها نوشته است: «میگویند اگر رمان را به فیلم بلند تشبیه کنیم؛ داستان کوتاه عکسی از یک لحظهی زندگی است. با این تعبیر میتوان گفت مجموعهی حاضر آلبومی است از 9 قطعه «عکس»، 9 تصویر زندگی، که ظرف شش سال گذشته، از نشریات ادبی آمریکا برگزیدهام. فضای آنها با هم متفاوت است اما همگی یک وجه مشترک دارند: سادهاند.»
شرمن الکسی Sherman Joseph Alexie نویسنده و فیلمساز معاصر آمریکایی است که در سال 1999 از سوی هفتهنامهی ادبی نیویورکر به عنوان یکی از نویسندگان برجستهی قرن بیست و یکم انتخاب شد. در سال 2003 همین مجله داستان «تو گرو بگذار، من پس میگیرم» را منتشر کرد که اولین داستان کوتاه مجموعه خوبی خدا است.
شرمن الکسی حدود هفده اثر تا امروز منتشر کرده که تعدادی از آنها به فارسی ترجمه شدهاند. از جمله کتابهای او که در فیدیبو از این نویسنده موجودند میتوان به «خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پارهوقت» با ترجمهی «رضی هیرمندی» و «رقصهای جنگ» ترجمهی «مجتبی ویسی» اشاره کرد.
ریموند کارور Raymond Clevie Carver نویسنده و شاعر انگلیسی قرن بیست میلادی است. او به دنبال علاقهاش تحت نظر «جان گاردنر»، استاد و محقق برتر دانشگاه آکسفورد آموزش دید و داستانهایش را تحت تاثیر نویسندگانی همچون «ارنست همینگوی»، «آنتوان چخوف» و «فرانتس کافکا» خلق کرد. از جمله آثار معروف این نویسنده «کلیسای جامع» است که برندهی جایزهی ادبی منتقدان ملی کتاب آمریکا شد.
داستان «کارم داشتی زنگ بزن» نهمین داستان کتاب خوبی خدا نوشتهی ریموند کارور ابتدا در مجلهی گرانتا منتشر شد. این داستان در سال 2000 به عنوان یکی از بهترین داستانهای کوتاه آمریکایی انتخاب شد و قصهی زن و مردی است که درگیر بحرانهای زندگی هستند. این داستان در واقعیت رخ میدهد و پایانی باز دارد به طوری که خواننده با دریافت خود از روایت پایان قصه را میسازد.
«انتشارات نقش و نگار» داستان «کارم داشتی زنگ بزن» را جدا از کتاب خوبی خدا با ترجمهی اسدالله امرایی منتشر کرده و نسخه الکترونیک آن برای دانلود در فیدیبو قرار دارد.
الکساندر همن Aleksandar Hemon نویسندهی آمریکایی بوسنیایی متولد سال 1964 است. این نویسندهی موفق اولین اثرش را در سال 2000منتشر کرد که شامل داستانهای کوتاهش بود. دریافت «جایزهی قلم آمریکا (پن)» در سال 2017، «جایزه ملی حلقه منتقدان کتاب» در سال 2013 و «جایزه کتاب ملی» در سال 2008 از جمله افتخارات الکساندر همن است. داستان کوتاه «زنبورها؛ بخش اول» هفتمین داستان مجموعه خوبی خدا هم نوشتهی الکساندر همن است.
جومپا لاهیری Jhumpa Lahiri نویسندهی آمریکایی هندی با کتاب «مترجم دردها» شناخته شده است. این کتاب که اولین اثر این نویسندهی موفق است در سال 1999 منتشر شد و جایزه پولیتزر، که معتبرترین جایزهی روزنامهنگاری در آمریکاست را برای جومپا لاهیری به ارمغان آورد. داستان «جهنم بهشت» که در کتاب خوبی خدا آورده شده از مجموعه داستان کوتاههای جومپا لاهیری است که در مجله نیویورکر در سال 2005 منتشر شده است. کتابهای «مترجم دردها» و «گودی» از جومپا لاهیری با ترجمهی «امیر مهدی حقیقت» در فیدیبو موجود است.
پرسیوال اورت Percival Everett نویسندهی و استاد برجستهی آمریکا متولد سال 1956 است. او برندهی «جایزه اسکار هنر و ادبیات آمریکا» است و داستانهای کوتاهش جزو بهترین داستانهای کوتاه آمریکا انتخاب شده است. پرسیوال اورت آثار متعددی منتشر کرده که شامل 14 رمان و 3 مجموعه داستان است که تعداد کمی از آنها به فارسی ترجمه شده است. داستان «تعمیرکار» سومین داستان کتاب خوبی خدا از این نویسندهی پرافتخار سال 2000 به عنوان یکی از بهترین داستانهای کوتاه آمریکا عنوان شده است.
گیب هادسونGabe Hudson نویسندهی آمریکایی است که با انتشار اولین کتابش در سال 2002 با نام «آقای رئیس جمهور عزیز» به شهرت رسید و برای این کتاب توانست جوایز و افتخارات متعددی را از آن خود کند. این داستان که هشتمین داستان کتاب خوبی خدا است در ابتدا در مجلهی نیویورکر در سال 2001 منتشر شده بود.
الیزابت کمپر فرنچ نویسندهی داستانهای کوتاه است که آنها را در نشریههای مختلف از جمله «نورت امریکن ریویو» و «استوری کوارترلی» به چاپ میرساند. داستان «فلامینگو» از این نویسنده چهارمین داستان کتاب است که در سال 2001 منتشر شده است.
مارجوری کمپر Marjorie Kemper نویسندهی داستان کوتاه است که داستان خوبی خدا را در مارس 2002 منتشر کرد و نام این کتاب براساس این داستان انتخاب شده است. مارجوری کمپر برندهی چند جایزهی مختلف از جمله O. Henry شد و دیگر داستانهای او در کتاب «نقشههایت را بسوزان» به چاپ رسیده که با ترجمهی «لیدا طرزی» در فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
هاروکی موراکامی Haruki Murakami نویسندهی مشهور ژاپنی است که کتابهایش به پنجاه زبان مختلف ترجمه شده است. او از جوانی نوشتن داستان را شروع کرده است و از جمله کتابهایش میتوان به «کافکا در کرانه» و «از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم» اشاره کرد. داستان «شیرینی عسل» که در کتاب خوبی خدا آورده شده از جمله داستانهای کوتاه نوشتهی این نویسندهی موفق است که در سال 2001 در مجله نیویورکر منتشر شد. این داستان به همراه چند داستان دیگر در کتاب «بعد از زلزله» گردآوری شده که «علی حاجی قاسم» آن را به فارسی ترجمه کرده و نسخه الکترونیک آن در فیدیبو موجود است.
یک ماه بعد، دکتر هنسون هم دست از لبخند زدن برداشت. مایک رفته بود توی کما. دکتر هنسون همچنان سروقت میآمد، کنار تخت مینشست و دستش را میگرفت؛ دستی که حالا جای سوزن سرمها، مثل پرتقال قاچ کرده، خط خطیاش کرده بود. دکتر مکنزی هر روز میآمد. صبح و عصر هم پرستاری از بیمارستان میآمد و وظایفش را انجام میداد. آقا و خانم تیپتون به نوبت در اتاق مایک مینشستند. خانم تیپتون مینشست و دستها را روی زانو قلاب میکرد. حالا مدتها بود که دیگر راحت و آزاد گریه میکرد. آقای تیپتون ساعتها به کتاب باز روبهروش خیره میماند و تقریبا هیچوقت آن را ورق نمیزد. لینگ دور از آنها مینشست صندلی پشت میز مایک را کشانده بود کنار پنجره تا بتواند باغچهی خانم تیپتون را تماشا کند. شبی که فرداش مایک به کما رفت، لینگ و کایک خواسته بودند مش تماشا کنند، ولی مایک سردرد وحشتناکی داشت و نور تلویزیون چشمهایش را اذیت میکرد. لینگ هم تلویزیون را خاموش کرده بود.
لینگ خیلی کوتاه گفت :«این قسمت را دیدهایم.» تا آن وقت، دیگر همهی قسمتها را دیده بودند. «از آن قسمتهای غمانگیز بود. حتی هاکی خوشخنده هم گریه کرد.» مایک با چشمهای بسته سر تکان داد. لینگ آمپول مسکنش را زد و شقیقههای او را با لوسیون گیاهی چینیای که عمهاش برای میگرن استفاده میکرد، ماساژ داد.
مایک غرولند کرد :«خدا جان، این دیگر چیست؟ بو گند میدهد!» لینگ خواست به او اطمینان بدهد :«صد درصد طبیعی. خیلی خوب برای سردرد. خون را تمیز کرد. خوب برای اعصاب خراب.» «من باورم نمیشود، تو هنوز داری زور میزنی که خون نامرد من را تمیز کنی!» بعد با لحن تسلیمآمیزی گفت :«اعصابم دیگر بدتر از این نمیشود.»
لینگ پیشانی مایک را مالید و موهای کم پشتش را عقب زد :«عمه به این قسم خورد.» مایک نگاهش را بالا آورد و به چشمهای لینگ نگاه کرد :«تو میدانی کجا را اشتباه کردیم، نه؟» لینگ به نشانهی نه سر تکان داد. «این که به جای شانس، برای رحمت دعا کردیم. دست خودمان را رو کردیم. نشان دادیم که آمادهایم یک جورهایی با هر چیزی کنار بیاییم.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 336.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 207 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۵۴:۰۰ |
نویسنده | جومپا لاهیری |
نویسنده دوم | هاروکی موراکامی |
مترجم | امیرمهدی حقیقت |
ناشر | نشر ماهی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۳/۲۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 34,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
فضای بیشتر داستانها کمی تاریک و غمانگیزه. با این وجود به عنوان گلچینی از بهترین داستانهای کوتاه خوندنش خالی از لطف نیست و پیشنهاد میشه. بخشی از کتاب: سرکار ویلیامز پرسید: چه مرگت شده؟ تا حالا هیچ وقت مخت اینطور تعطیل نشده بود. گفتم: آخر میدانی، مادربزرگم مرده. -جدی؟ متاسفم. کی؟ -سال هزار و نهصد و هفتاد و دو. -آنوقت تو حالا داری خودت را میکشی؟ -از وقتی که مرده، یکبند دارم خودم را میکشم.
خواندن این کتاب را که گلچینی است از داستانهای کوتاه و جذاب، به همه دوستان توصیه میکنم. داستانها اگرچه کوتاه است, اما آنقدر جذاب و دوست داشتنی و پر حرف است که تا مدتها ذهن درگیر همان چندصفحه نوشتار است. بخوانید و لذت ببرید.
خوبی خدا یکی از بهترین مجموعه داستانهاییه که تا حالا خوندم. لطفا اطلاعات وارد شده تو قسمت نویسندگان رو اصلاح کنید. جومپا لاهیری فقط یکی از نویسندگان این کتاب هست
داستانها متناسب انتخاب شده اند و نثر ساده و بی الایش و نحوه جابجایی خط داستانها در محور زمان خواننده را تا پایان با خود میکشد.
یکی از بهترین مجموعه داستان هایی بود که خوندم ، جمعی از بهترین و نویسندگان ، نویسندگان خوش ذوق و خوش قلم
گلچینی از داستان های کوتاه، نوشته تراز اول ترین نویسندگان معاصر در کنار ترجمه ای ناب.
خوندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم. مجموعه بسیار خوبی از داستان های کوتاه. ترجمه ی عالی
داستان های صمیمی و خوبی بودن با ترجمه خوب
نمیشه گفت همه ش خوب بود. حداقل من نتونستم ارتباط برقرار کنم باهاشون
داستانهای کوتاه این کتاب جذاب و روون هستند خوندنش رو توصیه میکنم