
کتاب تافی نوشته سارا کروسان از نشر هوپا، رمانی عمیق و جوانپسند که داستان دختری نوجوان بهنام آلیسون را روایت میکند. او از خانه میگریزد تا از خشونت پدر فرار کند و پناهگاهی را در خانهای مییابد که فکر میکرد متروکه است؛ اما زنی سالمند بهنام مارلا در آنجا زندگی میکند. مارلا فراموشی دارد؛ اما دوست دوران جوانیاش بهنام تافی را بهیاد میآورد، پس آلیسون برای ماندن در آن خانه خود را جای تافی جا میزند.
سبک روایت، شاعرانه با سطرهای کوتاه است و شخصیتپردازی و فضاسازی بسیار قوی و احساسی است و شما را به درون شخصیتها میبرد. این سبک باعث شده است کتاب هم برای مخاطب نوجوان و هم مخاطب بزرگسال جذاب باشد. این کتاب با ترجمه بیتا ابراهیمی در دسترس است.
آلیسون، دختر نوجوانی است که از خانهای پر از ترس و تنش فرار میکند. او مطمئن نیست قرار است چه بر سرش بیاید، فقط میداند باید از جاییکه زندگی میکند، دور شود. در اوج تنهایی و بیپناهی در یک محله ناشناس، وارد خانهای قدیمی میشود؛ خانهای که فکر میکند خالی از سکنه است، اما خیلی زود میفهمد تنها نیست.
در این خانه زنی سالخورده به نام مارلا زندگی میکند؛ زنی که حافظهاش گاهی یاری نمیکند و گذشته را کم به یاد میآورد. مارلا وقتی آلیسون را میبیند، او را با کسی که زمانی میشناخت و ناماش تافی بود اشتباه میگیرد. آلیسون که جایی برای رفتن ندارد، نمیداند باید حقیقت را بگوید یا از این فرصت کوچک برای داشتن یک سقف و کمی آرامش استفاده کند.
اما چیزی فراتر از یک همخانهبودن بین آنها شکل میگیرد. آلیسون آرامآرام متوجه میشود که مارلا به همان اندازه که او نیاز به کمک دارد، خودش نیز به حضور کسی در کنارش احتیاج دارد. گفتوگوهای کوتاه، روزهای آرام و لحظههای کوچک همنشینی بین این دو نفر، کمکم رابطهای شکل میدهد که نه شبیه دوستی معمولی است و نه شبیه رابطه مادربزرگ و نوه.
داستان تافی بیش از آنکه درباره فرار باشد، درباره پیداکردن یک مکان امن در دل آدمهاست. جاییکه شاید اصلا انتظارش را نداشته باشید؛ اما به شما دلگرمی و محبت تقدیم کند. آلیسون در کنار مارلا لحظههایی را تجربه میکند که سالها از آنها محروم بوده است؛ مانند شنیدهشدن، دیدهشدن و فرصت اینکه خودش باشد.
در طول داستان، شاهد تاثیر این دو زن بهشکلی آرام و زیبا، بر زندگی یکدیگر خواهید بود. این کتاب از نشر هوپا درباره لحظههایی است که سادهاند، اما میتوانند همهچیز را تغییر دهند.
سارا کروسان، نویسندهای ایرلندی است که با مدرک فلسفه و ادبیات از دانشگاه فارغالتحصیل شده است. او تحصیلات خود را در رشته نوشتن خلاق ادامه داد و اولین رمان خود را با نام وزن آب برای نوجوانان نوشت. عمده آثار او برای کودکان و نوجوانان هستند؛ اما او توانسته است با زبانی شاعرانه و تاثیرگذار توجه بزرگسالان را نیز جلب کند.
نوشتههای او معمولا به موضوعاتی همچون رنج، همدلی، خانواده و روابط انسانی و اجتماعی میپردازند. این نویسنده اولین رمان خود برای بزرگسالان را در سال 2020 بهنام اینجا کندوی زنبور عسل است، نوشت. نثر او به شعر شباهت دارد و همین سبک باعث میشود نوشتههایش تاثیرگذارتر باشند.
برخی آثار او شامل کتاب سیب و باران، کتاب طلوع ماه، کتاب نفس و کتاب دوقلوهای بهم چسبیده هستند. او جوایز متعددی نیز کسب کرده است و مهمترین آنها شامل مدال کارنگی و کتاب سال سیبیآی برای کتاب یک هستند. او در سال 2018 توانست لقب رسمی نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در ایرلند را کسب کند.
این رمان با ترجمه بیتا ابراهیمی ویژگیهای زیادی دارد که هر کسی را میتواند برای مطالعه خود مشتاق کند، از جمله:
· زبان شاعرانه کتاب باعث میشود احساسات و موقعیتها را بهتر درک کنید؛
· موضوعات مهمی مانند امنیت، خانه و هویت بدون شعارزدگی و بهصورت دغدغهمندی در این کتاب توضیح داده شدهاند؛
· این کتاب برای خوانندگان بزرگسال و نوجوان مناسب است و همین موضوع نشان میدهد نویسنده قلم خوبی برای جذب هر قشری دارد؛
· اگر به متون با دغدغه اجتماعی علاقه دارید، این کتاب مناسب شماست.
این کتاب برای هر علاقهمند به رمان و داستان میتواند خواندنی و لذتبخش باشد؛ اما بهطور ویژه به این افراد پیشنهاد میشود:
· نوجوانان 13 سال به بالا که بهدنبال رمانهای قوی اجتماعی و روانشناختیاند؛
· بزرگسالانی که از روایتهای شاعرانه و احساسی لذت میبرند؛
· معلمان، مددکاران اجتماعی و روانشناسان علاقهمند به موضوع حافظه که میخواهند داستانی درباره این موضوع بخوانند؛
· خوانندگانی که بهدنبال داستانهایی درباره فرار، بازسازی هویت و پیوند بین نسلی هستند.
در این بخش میتوانید بخشی از متن این کتاب را مطالعه کنید و تصمیم قطعی خود را برای تهیه کتاب بگیرید:
وسط چمدانش باد کرده بود
انگار که پرخوری کرده باشد.
حتما دیروز وسایلش را جمع کرده بود؛ برنامهریزی کرده بود.
«ببخشید الی باید از اینجا برم. اون داره بدتر میشه.»
کلیآن انگشتر یاقوت سرخ کدری را که بابا به او داده بود درآورد.
همچنین صورتش باد کرده و رنگپپریده بود.
لبخندش کمجان بود. «نرو.»
ژاکتش را کشیدم. «با من بیا.»
نگاهش به ساعت دیواری بود، چکمه به پا داشت.
«یک جای ارزون پیدا میکنیم و یک راهی برای زندگی پیدا میکنیم، خب؟ برو وسایلت رو بریز توی یک کیف. خیلی سریع. زود باش. عجله کن!»
رهایش کردم. «مگه دوستش نداری؟»
«اون آدم مزخرفیه الی.»
کبودی بزرگ روی بازی کلیآن، حرفش را ثابت میکرد.
«من رو هم دوست نداری؟
اگر کتاب تافی را دوست داشتید یا به این دست کتابها علاقه دارید، این آثار به شما پیشنهاد میشوند:
· کتاب یک دقیقه بعد از نیمهشب از نشر افق
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 1.۹۲ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 424 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | سارا کروسان |
| مترجم |