این اثر داستان زنی را روایت میکند که به عنوان پرستار به خانهای دعوت میشود که پشت ظاهر شیک و ساکتش، رازهایی تاریک پنهان شده است. اتاقی در طبقه بالا، قوانینی عجیب، و حس مبهمی از خطر... همه چیز از همان لحظه ورود او به خانه شروع به تغییر میکند. نویسنده در این اثر سعی دارد از طریق لایههای ذهنی شخصیتها، ترس، توهم و راز را به تصویر بکشد.
بخشی از کتاب
تلفن روی میز دوروتی زنگ میزند. بدون اینکه کلمۀ دیگری بگوید، گوشی را برمیدارد. درحالیکه من همان جا ایستادهام، به صحبتهای طرف دیگر گوش میدهد. سرانجام، میگوید: «بله، فوراً میفرستمش.»
لعنتی. احتمالاً منظورش منم.
وقتی دوروتی تلفن را قطع میکند، چشمهایش را بالا میآورد تا از بالای عینکش به من نگاه کند.
«توی حیاط یه حادثه اتفاق افتاده. یکی از زندانیها آسیبدیده. افسر هانت اون رو میآره تا ویزیتش کنی.»
عالی است.
وقتی به سمت اتاق معاینه یا دفتر خودم برمیگردم، شانههایم افتادهاند، اما تسلیم نشدهام. بالاخره راهی برای گرفتن آن تشک برای آقای کارپنتر پیدا میکنم. حتی اگر این آخرین کاری باشد که اینجا انجام میدهم. اما اول باید به مردی که در حیاط آسیبدیده است، رسیدگی کنم.
ماندهام چطور آسیب دیده است. با یک قفل که در جوراب بوده است؟ واقعاً چنین چیزهایی در زندان وجود دارد؟
همین که به دفترم نزدیک میشوم، افسر هانت را میبینم که با یکی از زندانیها از ته راهرو میآید. باید همان مردی باشد که در حیاط آسیب دیده است. زندانی لباس خاکیرنگ استاندارد زندان را پوشیده است و برخلاف بیشتر زندانیها، مچ دستها و پاهایش هر دو زنجیر شدهاند؛ بنابراین بهآرامی کنار هانت پاهایش را روی زمین میکشد.
وقتی نزدیکتر میشود، بانداژی را که به پیشانیاش چسبیده و با خون قرمز پوشیده شده است، میبینم. بدون شک زخمی که زیر آن باند است، نیاز به بخیه دارد. سپس چشمهایم بهصورت زندانی میافتد. اوه. اوه نه. نه، نه، نه... شین است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 622.۶۸ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۱:۰۴:۱۳ |
نویسنده | فریدا مک فادن |
مترجم | شبنم کاظمی |
گوینده | گروه گویندگان |
گوینده دوم | فاطمه آل عباس |
ناشر | انتشارات موج کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۳۰ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |