
چه کسی در خلوت خود به مسئلهی مرگ نیندیشیده است؟ مرگ، این واژهی کوتاه و سهمگین، همچون آینهای مات، در برابر چشمهای هر انسان ایستاده است؛ آینهای که در آن، هم سایهی پرسشها پیداست و هم پژواک ترسها. انسان، از سپیدهدم تاریخ، کوشیده است تا این آینه را روشنتر و شفافتر ببیند. و اینک، در عصر هوشهای مصنوعی و اندامهای رباتیک، گویی این پرسش دیرینه، جامهای نو بر تن کرده: آیا مرگ پایان است یا گذرگاهی به آغازی دیگر؟ آیا خاموشی مغز به معنای خاموشی روح است؟ آیا انسان، با تمام ذهن و خاطرات و هویت خود، در لحظهی مرگ نابود میشود یا حقیقتی ژرفتر در کار است؟ به واقع آنسوی پردهی مرگ چه میگذرد؟ آیا این پرده، پایان نمایش است یا تنها تغییر صحنه؟
در سنتهای کهن، مرگ را نه پایان، که آغاز میدانستند؛ دروازهای به جهانی ژرفتر از آنچه حواس و حساب و هندسه بدان دست مییابند. اما در جهان نو، با هیاهوی تکنولوژی و زمزمههای علمِ نوینِ تجربهمحور، این راز کهن به سکوت کشانده شده است. مرگ به یک دادهی بالینی، عددی روی مانیتور، ایست قلبی و خاموشی الکتریکی مغز بدل شده است. اما حقیقت تسلیم هیچ تغییری نمیشود، چون خورشید، گرچه گاه پشت ابر رود، سرانجام از حجاب برون میآید.
کتابی که اکنون در دست دارید پژواکیست نو از همان بانگ کهن؛ بانگی که میگوید: مرگ، نه نقطهی پایان، که شاید آغاز سهنقطهای باشد که ذهن از درکش بازمانده، اما دل آشناست. دکتر سام پرنیا، پزشک و پژوهشگری که سالها برای نجات جان بیماران پیرامون مرزهای مبهم مرگ و زندگی در تلاش و تحقیق بوده است، این بار نه با فرضیه، که با شواهدی حیرتآور و با زبان داده و تجربه سخن میگوید. او نشان میدهد که مرگ، برخلاف باور دیرینهمان، شاید نه یک لحظهی مشخص و ناگهانی، که فرآیندی تدریجی و حتی برگشتپذیر باشد. یافتههای او و دیگر پژوهشگران، از فعالیت مغزی پس از توقف قلب میگویند؛ از آگاهیهایی که در بطن ایست قلبی، به تماشای خویش مینشینند؛ از قلمروهایی که هنوز علم جرئت ورود بدان نداشته، اما درِ آن اندکاندک گشوده شده است.
اگر مرگ تنها ترک جسم باشد و نه نیستشدگیِ روح، آنگاه باید به بازتعریف هستی پرداخت. باید از نو اندیشید: «من کیستم؟». اگر در مرگ هنوز آگاهم، پس آگاهی من از مغز فراتر است. و اگر از مغز فراتر است، پس جهان من ژرفتر از دنیای فیزیکی است. و اگر چنین است، پس «این من در این زندگی چه وظیفهای دارد؟» به نظر میرسد بشر برای شناخت پدیدههای هستی باز به اصل دیرینهی اضداد متوسل شده است و به دنبال تلاش برای شناخت مرگ، به آنچه در این زندگی اهمیت دارد پی میبرد.
در ترجمهی این اثر کوشیدهام ضمن حفظ دقت علمی، لطافت زبانی متن را نیز به زبان فارسی منتقل کنم؛ چرا که این کتاب نه فقط پژوهشی بیروح، بلکه حدیثی پرشور از تماشای مرگ از نزدیک است. واژه به واژهاش برآمده از سالها حیرت، پرسش و اکتشاف است. شاید این اثر برای خوانندهی فارسیزبان صرفاً متنی علمی نباشد، بلکه آیینهای باشد برای تأملی دوباره در معنای زیستن، در ارزش لحظهها و تعامل با دیگران. ترجمهی این کتاب برای من، نه صرفاً یک کار ادبی، که تجربهای عمیق و تکاندهنده بود؛ تجربهای در مرز میان جسم و روح، علم و شهود، فنا و بقا. امید دارم که خوانندگان محترم نیز در این سفر، سهمی از آن دریافت را بیابند. توصیه میکنم این کتاب را نه فقط با ذهن، که با دل بخوانید؛ چرا که آنچه در مرگ میشنویم، انعکاس آن چیزیست که در زندگی از آن غافلیم: حضورِ هموارهی معنا.
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 2.۳۹ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 362 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | سام پرنیا |
| نویسنده دوم | پوریا صحرانورد |
| ناشر | پندار تابان |
| زبان | فارسی |
| عنوان انگلیسی | lucid dying |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۸/۰۵ |
| قیمت ارزی | 1 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |