
خانم بانتری خواب میدید. به تازگی نخودفرنگیهایش در نمایشگاه گل مقام اول را گرفته بود. کشیش با ردا و قبایش جوایز را در کلیسا میداد. همسر کشیش درحالیکه لباس شنا پوشیده بود، آن اطراف پرسه میزد اما طبق معمول، در خواب این موضوع مخالف با عرف جامعه نبود و کسی را آزردهخاطر نمیکرد... خانم بانتری از رؤیای خود لذت میبرد. معمولاً از آن رؤیاهای دم صبح که با آمدن چای ناشتایی پایان مییافت، لذت میبرد. کمابیش در حالت نیمههشیار سروصداهای اول صبحِ خانه را میشنید، صدای کنار زدن پردههای پلهها توسط خدمتکار، صدای جارو زدن و گردگیری خدمتکار دیگر در راهرو و در دوردست صدای باز شدن درِ ورودی. روزی دیگر آغاز میشد و او باید تا حد امکان از نمایشگاه گل لذت میبرد، زیرا قرار بود رؤیایش به واقعیت تبدیل شود...
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 2.۰۳ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 247 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | آگاتا کریستی |
| مترجم | شیما طاهری |
| ناشر | گویا |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۲۲ |
| قیمت ارزی | 4 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |