در ۷ فوریه ۱۹۳۱ که ویرجینیا وولف سرانجام به صفحه آخر موجها رسید، در یادداشتهای روزانهاش نوشت: «آن بالهای را که هنگام نوشتن قسمت پایانی به سوی فانوس دریایی در هرزآبِ باتلاقها از پنجرهام در رادمل بر من ظاهر میشد به دام انداختهام.» قوس تندگذر برق این باله چشمگیر است. موجها در مرحلهای بسیار سیاسی از زندگی وولف در ذهن پرورانده و نوشته شد؛ زمانی که او در اجتماعات خصوصی و عمومی در مورد مباحث جنسیت و طبقه صحبت میکرد. همچنین در همین دوره رابطه دوستی او با ویتا سَکویل ـ وست در اوج خود بود. با اینحال این کار را غالبا چنان توصیف میکنند که گویی فرآورده حساسیتی سرد و جدا از احساساتیگری است. میتوان آن را به زبان مناسبتتر جست و جوی ریتمهای تن وصف کرد.
من دو تا کتاب رو در نظر داشتم بخونم ولی نمونه فقط شامل پیشگفتار و یادداشت مترجم بود که خوب نمی شه محتوای کتاب رو از توش فهمید و نتونستم کتابها رو تهیه کنم.به نظرم بهتره موقع گذاشتن نمونه به این نکته توجه کنید و صرفا ۳۰ صفحه اول رو به عنوان نمونه قرار ندید.
5
کتابی جنون آور در جریان سیال ذهن با تک گویی هایی بی نظیر البته قطعا برای همه خوش نشاید
5
توصیفات بینظیر و دیوانهکننده وولف..و ترجمه باورنکردنی آقای غبرایی
بسیار لذتبخش بود
3
همچنان کتاب مورد علاقم از ویرجینیا وولف اتاقی از آن خوده