پیلار کینتانا زادهی ۱۹۷۲ از نویسندگان پرآوازهی کلمبیاست. در کالی به دنیا آمده و در دانشگاه خاوریانا در بوگوتا تحصیل کرده است. در ۲۰۱۱ بهعنوان نویسندهی مقیم به برنامهی نویسندگی بینالمللی دانشگاه آیوا پیوسته است. او دو رمان و چند مجموعه داستان منتشر کرده که رمان حاضر، مغاک، و ماچهسگ خوش درخشیده و نامزد جوایز متعددی شده یا آن را دریافت داشتهاند. کینتانا را یکی از نویسندگان خوش آتیهی امریکای لاتین میدانند. لیا ویلمن در ۲۰۲۳ مغاک را به زبان انگلیسی ترجمه کرده و این رمان در لیست کوتاه جایزهی اینترنشنال بوکر (برای ادبیات ترجمهشده) قرار گرفته است.
در این روایت درخشانِ مسحورکننده از خانوادهای نیمهگسسته، دختری هشتساله با یک رشته مشکلات درگیر است. کلاودیا پیوسته درصدد جلب محبت مادر سودازدهی خود، که همنام اوست، برمیآید. مادر از بام تا شام در رختخواب دراز کشیده مجلات زرد میخواند و از مجموعهای غنی و رنگارنگ از گل و گیاه خانگی در آپارتمانشان در کالی (از شهرهای کلمبیا) نگهداری میکند. مادر وسوسهی مرگ زنان مشهور، نظیر ناتالی وود، بازیگر سینما، را دارد که در 1981 درگذشت و برای راوی حکایت میکند که اینها برای گریز از چنگ مردهای سلطهجو جان باختهاند. کلاودیای بزرگ با خورخه، پدر راوی، در ۱۹سالگی ازدواج کرده، حال آنکه شوهرش ۴۲ سال داشته. هرچند پدر اغلب بابت کار از خانه دور است، اما کلاودیای کوچک دوستش دارد. کلاودیای بزرگ طی ماجرایی مرتکب خطایی میشود و خورخه تهدید میکند که از خانه بیرونش میاندازد. راوی خردسال رمان که اینها را میشنود، نظرش از پدر برمیگردد و او را هیولایی تصویر میکند. کمی بعد بهترین دوست کلاودیای بزرگ، گلوریا، خودکشی میکند و تفسیر و تعبیر کلاودیا از وضع گلوریا که دچار افسردگی شده بود، راوی را از سلامت جسمی و فکری مادر نگران میکند. همچنان که راوی مدام بیش از پیش دچار وسوسه میشود که گام بعدی زندگی چیست، برخی تصاویر غریب حسی به داستان کمک میکند. «مامان چنان قهقهه زد که سق دهانش دیده میشد، خالی و شیاردار عین بالاتنهی آدم دچار سوءتغذیه.»
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 2.۵۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 216 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | پیلار کینتانا |
مترجم |