بخشهایی از کتاب
- من بازیگری هستم که در لسآنجلس به دنیا آمدم و بزرگ شدم. من زندگی جذابی داشتم و پدر و مادرم همیشه سر صحنه فیلم هستند و مرا به مکانهای هیجانانگیز میبرند.
در 29 اکتبر 1995 پدرم بر اثر سکته قلبی فوت کردند. من این باور را ایجاد کردم که وقتی کسی را دوست دارم، او میمیرد.
- من در سال 2007 از دبیرستان فارغالتحصیل شده بودم و برای تابستان بسیار هیجانزده بودم. من به تازگی به یک آپارتمان جدید نقلمکان کرده بودم و برای فصل جدید آماده بودم.
- بخش بعدی جدول زمانی آغاز چیزی است که من و دوستانم از آن بهعنوان نمایش نتفلیکس یاد میکنیم که زندگی گابریل است. زمانی است که داستان کاملاً عادی به یک آشفتگی بزرگ تبدیل شد.
- من مرد رؤیاهایم را ملاقات کرده بودم، یا اینطور فکر میکردم. او مرا دیوانه کرده بود و مرا به مائوئی برد و در آنجا با حلقهای عالی در زیر یک آبشار از من خواستگاری کرد. اما عدم حمایت او در سراسر حرفه من باعث دعوا و بحثهای زیادی شد.
- من سخت تلاش کردم تا به مکانی پر از عشق و شادی برگردیم. احساس میکردم شاید تمام کارهایی که انجام میدادم در واقع به ما کمک میکرد تا به جایی برسیم. شب قبل از رفتن دنیل به اورلاندو، دیدم تلفنش پیامی از لورل داشت که در نام مخاطبش یک شکلک قلب داشت. تلفنش را دوباره روشن کردم و البته نه پیامی از لورل بود و نه مخاطبی پیدا شد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 55.۴۲ کیلوبایت |
مدت زمان | ۵۹:۰۶ |
نویسنده | گابریل استون |
مترجم | یاسین قاسمی بجد |
راوی | ساغر عارف پور |
ناشر | یاسین قاسمیبجد |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۶/۲۶ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |