«وقتی نفس هوا شود» کتاب خاطراتی است درباره تجربیات پل کالانیتی، یک پزشک و یک بیمار لاعلاج. این کتاب، اثری است در باب شیفتگی کالانیتی به مسائل زیستشناسی، مرگ و معنا. وی به بررسی این میپردازد که چگونه این مسائل در رویاروییاش با سرطان ریه، بیماری، و مرگ، بغرنج و درهمتنیده میشوند.
پدر کالانیتی یک پزشک نیویورکی و مادرش اهل هند بود. در دوران کودکی پل، خانواده به کینگمن در آریزونا نقلمکان کردند تا پدرش بتواند حرفه پزشکی خود را دنبال کند. پدرش ساعتهای طولانی کار میکرد و به ندرت در خانه بود. همین وضع پل جوان را متقاعد کرد که آخرین کاری که میخواهد انجام دهد این است که خودش پزشک شود. مادر پل نگران ضعف سیستم مدرسه در کینگمن بود و به همین دلیل فهرستی طولانی از آثار کلاسیک ادبی تهیه کرد که پل و برادرانش را وادار به خواندنشان میکرد. در نتیجه، پل شیفته ادبیات شد. او قصد داشت نویسنده شود.
کالانتینی برای تحصیل در کالج به استنفورد رفت. زمانی که آنجا بود علاقه فزایندهای به فلسفه و معنای زندگی و مرگ پیدا کرد. همین امر بود که او را به شیفتگی نسبت به آگاهی و مغز انسان سوق داد. او دورههای علمی بیشتری را گذراند و در نهایت مدرک ادبیات انگلیسی و زیستشناسی گرفت. پس از فارغالتحصیلی، کالانتینی به این باور رسید که مسائل اخلاقی و فلسفی موردعلاقهی او، تنها از طریق نوعی رویارویی با زندگی و مرگ که با تمرین پزشکی همراه هستند، به شکل واقعی قابلدرک میشوند. او برای تحصیل در دانشکده پزشکی درخواست داد و درحالیکه منتظر تأیید ورودش بود به دانشگاه کمبریج رفت و قبل از حضور در دانشکده پزشکی، مدرک کارشناسیارشد خود را در رشتهی «تاریخ و فلسفه علم و پزشکی» دریافت کرد. او سپس به دانشکده پزشکی ییل رفت و در آنجا با همکلاسی خود و همسرش لوسی گدارد آشنا شد. او برای رزیدنتی خود در رشتهی جراحی مغز و اعصاب به استنفورد بازگشت.
کار بهعنوان یک رزیدنت از نظر جسمی، روحی، و اخلاقی خستهکننده بود. کالانیتی هفتههای کار 100 ساعته را میگذراند و گاهی آنقدر خسته بود که مجبور میشد قبل از رفتن به خانه در ماشینش چرت بزند. او همچنین با مسائل اخلاقی بغرنجی روبرو میشد. کالانیتی اغلب با بیمارانی برخورد میکرد که تشخیصهای نهایی دریافت کرده بودند، یا در معرض تهدید و احتمال آسیب عصبی و کاهش عملکرد مغز قرار داشتند. او با اهمیت درمان کلیت فرد، نه فقط بیماری، آشنا شد. این به معنای اطلاعرسانی به بیماران در مورد پیامدهای احتمالی از جمله مرگ بود. این مهم به معنای اطمینان حاصل کردن از این نیز بود که بیماران از حمایت عاطفی و اخلاقی لازم برای تصمیمگیریهای دشوار در مورد درمان برخوردار باشند.
کالانیتی یاد گرفت که شایستگی برای یک پزشک، یک نوع تعهد اخلاقی است. در مقام یک جراح مغز و اعصاب، لغزش یا برش اضافی حتی یک میلیمتری میتواند بیمار را فلج کند یا توانایی او برای کنترل تکانههایش را از وی سلب کند. کالانیتی در کار خود بسیار موفق بود. او رزیدنت ارشد در استنفورد شد و به خاطر تحقیقاتش شهرت زیادی پیدا کرد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 22.۴۲ کیلوبایت |
مدت زمان | ۲۵:۲۳ |
نویسنده | پال کالانیتی |
مترجم | یاسین قاسمی بجد |
راوی | لیلا ولی پور |
ناشر | یاسین قاسمیبجد |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۶/۰۲ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |