بخشی از کتاب
هر روز در گروهی حاضر میشوم و بازیهایی میکنیم که برای به ذهن سپردن همهچیز کمکمان میکند. مثلاً گاهی جنوپاردی بازی میکنیم. فقط بهجای اینکه سؤالهایی دربارۀ رمانهای مشهور یا شخصیتهای تاریخی بپرسیم، سؤالها دربارۀ جایی که زندگی میکنیم و زمان تولدمان است.
متأسفانه باز هم خیلی سخت است.
گروهمان چهارنفره است. من و دختری حدوداً بیستساله و دو نفر مسنتر، یک زن و یک مرد. ما را با صندلی چرخدار به اتاق کوچکی میبرند و دور میز چوبی چهارگوش کوچکی مینشینیم.
دو زنِ دیگر گروه خیلی صحبت نمیکنند. اِیمی که گروه را اداره میکند معمولاً بارها از آنها سؤال میکند تا جواب بدهند. زن جوانتر اغلب میخوابد، درحالیکه مرد خیلی حرف میزند. اِیمی باید مدام به او بگوید ساکت باشد. با خودم فکر میکنم طبیعیترین فرد گروهم، اما نگرانم که اِیمی چنین نظری نداشته باشد. او همیشه میگوید باید بیشتر حرف بزنم.
از بازی امروز واقعاً متنفرم. یک توپ ساحلی داریم که اِیمی تعدادی سؤال رویش نوشته است. توپ را بین خودمان پرت میکنیم و وقتی نوبتمان میشود، باید به یکی از سؤالهای روی توپ جواب بدهیم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 649.۷۲ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۱:۱۷:۰۰ |
نویسنده | فریدا مک فادن |
مترجم | شبنم کاظمی |
راوی | مریم اسماعیلی |
ناشر | ماه آوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ |
قیمت ارزی | 8 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |