فهمید که گوبار از کودکی تنبل و از مدرسه فراری بوده است و از همان سالها به مسائل جنسی علاقهمند شده بوده. دیپلمنگرفته مدرسه را رها کرده و مستخدم شده بود، بعد رانندهی کامیون حمل کود شده بود، و سپس در آزمایشگاه مؤسسه با والکا آشنا شده بود و حالا در جایی امنیتی روی یک پروژهی بزرگ سرّی دفاعی دربارهی انرژی کار میکرد. زاخار هیچوقت آموزش خاص و آکادمیک ندیده بود، ولی از کودکی به رادیو علاقه داشت؛ الکترونیک را در روح و مغز استخوان خود احساس میکرد و در مؤسسه بهسرعت پلههای ترقی را طی میکرد، هرچند نداشتن دیپلم متوسطه مانع پیشرفت او میشد.
تابهحال چندین اختراع به ثبت رسانده بود و اکنون روی دو یا سه اختراع کار میکرد و اصلاً نمیدانست بهخاطر کدامیک از آنها این مشکلات آغاز شدهاند. خودش فکر میکرد بهخاطر اختراع سال گذشته باشد که چیزی بود مربوط به «استفادهی بهینه از محوشدگی». حدس میزد، ولی اطمینانی نداشت.
محور اصلی زندگی او همیشه زنان بودند. زنان مثل مگس که به شیرینی بچسبد به او میچسبیدند. و هرگاه آنها به دلایلی از چسبیدن به او دست میکشیدند، او خودش به آنها میچسبید. قبلاً یک بار ازدواج کرده بود و از این پیوند ناخوشایند خاطرات تلخ و درسهای زیادی به یاد داشت؛ از آن زمان تا کنون، در مورد این مسئله، بسیار با احتیاط عمل میکرد. خلاصه که او زنبازی ترازاوّل بود که در مقایسه با او واینگارتن زاهدی گوشهنشین و رواقیمسلکی خویشتندار بهشمار میآمد. اما با همهی اینها او بههیچوجه آدم هرزهای نبود. زاخار با زنانی که در رابطه بود همیشه با احترام و حتی با تحسین رفتار میکرد، گویی خود را صرفاً مایهی ناچیز شادی آنها میدانست. هرگز همزمان دو معشوقه نداشت؛ هرگز درگیر دعوا و آبروریزی نشده بود و ظاهراً به هیچیک از آنها آزاری نرسانده بود. بهاینترتیب، در این حوزه، از زمان ازدواج ناموفقش، همهچیز برای او خوب پیش رفته بود. تا همین اواخر.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 176 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | باریس استروگاتسکی |
نویسنده دوم | آرکادی استروگاتسکی |
مترجم | مهران سپهران |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Миллиард лет Добро пожаловать на конец света |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۵/۲۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |