[در کوچه، دو حقهباز.]
اولی:(که سر انگشتان خود را میلیسد.) چطور؟ ... چه و... چه؟
دومی:این کلوچهها حسابی چرب و چیلی بودند و بسیار هم خوشمزه! اما اگر تو، حقۀ دیگری سوار میکردی، باور کن، شاید شیرینی خوشمزهای هم برای دسر نصیبمان میشد، استاد طراح!
اولی:کاری ندارد استاد اجرا، به خاطر خدا، از جا برخیر، برو جلوی زن شیرینیپز، رو در رو، چشم در چشم، انگشت نشانه به جانب سینه، بگو «بانوی گرامی، من آمدهام چیز دیگری را به عنوان دسر برای همسر ارجمندتان ببرم...»
دومی:چرند نگو! حرف مفت! من یک بار رفتم، بخت یارم بود و با دست پر آمدم، دیگر هم حوصلۀ دردسر را ندارم. این بار نوبت توست که بخت خود را بیازمایی و خود را در هنر نیرنگ بازی به کمال برسانی.
اولی:باشد، میروم ببینم چه میشود. اما تو مواظب و مراقب سهم من از کلوچهها باش.
دومی:به دارم بکشند، اگر بخواهم به سهم تو چشم داشته باشم، رفیق و همکار نازنین، برو خیالت هم راحت باشد. من به عهدی که با تو بستم وفادارم. از حالا تا وقتی که تو برگردی چشم از اینها برنمیدارم.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 535.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 230 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۴۰:۰۰ |
نویسنده | داریوش مودبیان |
مترجم | داریوش مودبیان |
ناشر | گویا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۳/۱۴ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |