از زمانی که یادم میاد، دختری شیطون ولی باادب بودم، دوست داشتم تمام کارهایی که برام جالب بود را تجربه کنم. دوران کودکیم را با کلی بازیگوشی سپری کردم، کلی دوست داشتم و اکثراً تو کوچه دنباله خرابکاری بودم. خدایی مامان و بابام سخت نمیگرفتن و معتقد بودن بچه باید بچگی کنه، منم که از خدام بود بخوام بازیگوشی کنم، یه برادر دوقلو داشتم به نام سامان، من و سامان کلی باهم رفیق بودیم. سامان از اولم دنباله خوشگذرونی بود، اونم، نه با دوستای خودش بلکه با دوستای من. من و سامان در یه روز بارانی به دنیا اومدیم،
فرمت محتوا | epub |
حجم | 277.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 80 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۴۰:۰۰ |
نویسنده | مریم باقری |
ناشر | انتشارات نظری |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۲۸ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |