داستانِ بيژن و منيژه و مكركردنِ گُرگين ميلاد با بيژن در شكارگاه افراسياب
[شگفتا] از شبی تيره گون كه گویی چهره اش را با قير شسته، نه در آسمان ، ستارۀ بهرام ديده می شد، نه كيوان و نه تير.
شبی كه آسمان سياه ، مانند روز ، خورشيد و ماه را در سياه چال سپهر گرفتار كرده و ببند كشيده است، گوئي گنبد آسمان دست بِرَنْجن و انگشتری ماه و مشتري را ربوده [و آن دو را بفرمان خود در آورده است.]
آن شب، ماه آرايشی ديگر کرده انگار می خواهد خود را به خورشيد بنماياند و از پيشگاه آن بگذرد . ماه در سرای درنگ كه جهان است، تيرگون شده آنچنان كه ميانش لاغر و در دل اندوهگين گرديده است.
گويي از تاج ماه، لاجورد ، رنگ سياه بخود گرفته كه پنداری ماه در آسمان در ميان گرد و زنگار راه می رود. سپاه شبِ تيره در دشت و دامنِ كوه جامۀ گستردنی بسيار تيره، پهن كرده كه همانند پر زاغ سياه است.
آن شب، آسمان همچون پولاد زنگار خورده بود بگونه ای كه چهره اش را قيراندود كرده بودند و در آن تاريكی چنان بود كه اهريمنان از هر گوشه ای روی سياه خود را براي ترساندن بما می نمودند و يا مارهای سياه دهن باز كرده تا بر ما بتازند.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 5.۴۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 1,004 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۳۳:۲۸:۰۰ |
نویسنده | عزیزالله جوینی |
ناشر | انتشارات دانشگاه تهران |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۱۸ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
قیمت چاپی | 1,100,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |