از بچگی عاشقش بودم. درست از همان روزی كه برای اولين بار ديدمش. روزی كه آمد و نرم و آرام روی خاطرات كودكانه ام نشست و در سكوتی كمرنگ تنهاييش را در گوش احساسات دخترانه ام زمزمه كرد.
پدرش سرهنگ شهابی تازه به شهر ما منتقل شده بود و مادرش مونس خانم اهل رضائيه (اروميه) بود و همشهری ما.
روزی كه پدر، من و مادرم را به خانه سرهنگ برد نقطه آغاز عشق بزرگ من و منصور شد. پدر باغبان خانه شان شده بود و مادر پرستار مخصوص مادرش كه بيماری سختی داشت و خود به تنهایی قادر به انجام كارهای شخصيش نبود.
مادربزرگ خدابيامرزم سال ها آشپز خانواده مادری منصور بود و به همين دليل مونس خانم به خانواده ما بخصوص مادرم اعتماد خاصی داشت.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1.۹۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 312 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۴:۰۰ |
نویسنده | ترکان جهانگیری |
ناشر | فرزان روز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۰۹ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |