کت در تمام زندگیاش فقط مادرش جیمی را داشته و بس؛ البته به استثنای آن چهلوهشت ساعتی که جیمی متأهل بود و کت یک برادر ناتنی به اسم لیام هم داشت. اما این ازدواج کوتاهمدت به جدایی ختم شد و از آنموقع به بعد کت و لیام دیگر هیچ ارتباطی با هم نداشتهاند.
حالا، پس از گذشت حدود یک دهه، جیمی سارق جواهرات است، اما قصد کرده این شغل را کنار بگذارد؛ البته به شرط انجام آخرین مأموریتش در مهمانی جشن تولد راس ساترلند. کت هم راهی پیدا میکند تا مثل همیشه به مادرش بچسبد و همراهش برود؛ اما خبر ندارد که دو مهمان دیگر هم در این جشن حضور دارند: لیام و پدرش.
کت و لیام دور از چشم پدر و مادرشان دوباره با هم وقت میگذرانند، اما وقتی یکی از ساترلندها به قتل میرسد، این وقتگذرانی به تلاشی برای دور ماندن از چنگ قاتل بدل میشود. همین موقع است که متوجه میشوند فقط میتوانند به همدیگر اعتماد کنند و بس.
شاید هم… نه! به یکدیگر هم نمیتوانند اعتماد کنند؛ چون اگر یک کار باشد که کت و لیام در آن مهارت داشته باشند، قطعاً دروغگویی است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 376 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۳۲:۰۰ |
نویسنده | کارنام. مکمنس |
مترجم | الهام صیفیکار |
ناشر | انتشارات کتاب کولهپشتی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Such Charming Liars |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۱/۱۸ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
قیمت چاپی | 339,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ایده جالب و جذابه، اما نویسنده نتونسته کاملا دربیاره. اگه طرفدار کتابهای نوجوانانه هستین توصیه میکنم بخونین. توییستها و غافلگیریهای داستان جالب بود و خوب نوشته شده بود، هرچند آخر آخرش به نظرم مسخره بود، ولی در مجموع قابل قبول بود. ترجمه خوب و روانه و سکته نداره و اذیت نمیکنه. راحت میتونین از خوندنش لذت ببرین.
با تم تینجیری شاید نفس داستان را گرفته باشد اما میشود خواند و سرگرم شد ولی برای من پایان جذابی نداشت... از همه مهمتر ترجمه نسبتا روان خانم صیفی کار باعث سریعخوانی اثر شد.
داستان یک سرقت که با جنایت همراه میشه وکلی ماجرا ومعما بدنبال داره،بااینکه کمی طولانی هست ولی خسته کننده نیست،ترجمه چندان روان نیست.
طوالانی و خسته کننده بی منطق و در کنارش عادی سازی و تشویق به یک رذیلت اخلاقی که متاسفانه توی تمام کتاب های این نویسنده دیده میشه
داستان جذاب و قشنگی داشت با پایانی غافلگیرانه ترجمه هم بسیار روان و خوب بود
من که از خوندنش لذت بردم. ترجمهٔ روان و خواشخوانی داشت.