استینون: (وارد میشود، آرام حرف میزند.) لفتور!
لفتور نمیشنود.
استینون: (بلندتر، غمگین) لفتور!
لفتور: (سر بلند میکند. استینون را که میبیند سر فرو میاندازد.) ئه! تویی.
استینون: منتظر کس دیگهای بودی؟
لفتور: فکر کردم رفتی کلیسا.
استینون: یه زمانی صدای قدمهام رو قشنگ میشناختی. الان حتی صدای خودم رو هم نمیشناسی.
لفتور: اومدی غر بزنی؟
استینون: نه. (دمی خاموش میماند.) لباس مجلسی پوشیدم. میدونم خوشت میآد خودم رو خوشگل کنم. نگام کن.
لفتور: (برمیخیزد.) با لباسهای معمولی قشنگتری. چی میخوای؟
استینون: (جدی) باید باهات حرف بزنم.
لفتور: عملهها برامون حرف درآوردن. معلومه میخوای همین رو بگی.
استینون: نه.
لفتور: پس چی میخوای؟
استینون ساکت به سمت پنجره میرود.
لفتور: (دنبال او میرود، با لحنی ملایمتر سخن میگوید.) دربارهی آیندهمونه؟
استینون: (درحالیکه، غرق فکر، با انگشت روی پنجره نقاشی میکند.) یه بار تو همین تابستون حس کردم گناه بزرگی کردم. حس کردم مه سرد اتاق رو گرفته، انگار پنجرهها پَشَک زده بودن. ولی صدای تو همه رو آب کرد.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 88 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۵۶:۰۰ |
نویسنده | یوهان سیگوریونسان |
مترجم | سارا رعیتی |
مترجم دوم | علی تدین |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۲/۰۷ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 105,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |