دخترک همراه پدرش، سابینو کینتوچ، و پدرخواندهاش، ملچور ناتایا بهمغازۀ سمساری آمدهبود، تا برای شرکت در کارناوال و رقصهای دستهجمعی و تشریفات جشن بومیها اشیاءِ لازم را مانند لباسهای مبدل، پیرایهها، ماسکها و زیورها کرایه کنند.
سمسار، کرایهدهندۀ لباسهای مبدل، پیرمردی بود فرسوده، رو بهزوال، با رنگی چون شیرِ خشکشده و ملبس بهلباسی سیاه، و پلکهایی که با تشنجی مداوم و عصبی بلااراده روی چشم لوچش میافتاد و بلند میشد.
ناتیویته کینتوچ در مدتی که پدر و پدرخوانده، پس از مذاکراتی مفصل و طولانی بر سر کرایهکردن اشیاء بهتوافق رسیدند، آهستهآهسته پاهای برهنه را بر آجرهای کف اتاق لغزاند و بهتالار پر از اشیاءِ گوناگون و دهلیز فراخی، که در کنار حیاط کوچکی قرار داشت، خزید و با بیخیالی از برابر گلهای کاغذی نقرهایرنگ، برگهای پارچهای آهارزده، بالهای فرشتگان از جنس آهن سفید، کبوترهای شمعی و پنبهای، چلچراغها، رحلها، شهیدان راه دین، صندوقها، شمعدانها، قدیسان پیچیده در ماهوت، میشهای چوبی، عذراهای مقدس دامنپوشیده، که از همۀ آنها بوی رطوبت و عود بهمشام میرسید، میگذشت و با سادهدلی و نگاهی تحسینآمیز همه چیز را تماشا میکرد، غافل از آنکه در پایان این مقدمۀ لذتبخش و آسمانی، با شیطان رو بهرو خواهدشد.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 179.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 133 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۲۶:۰۰ |
نویسنده | میگل آنخل آستوریاس |
مترجم | زهرا خانلری (کیا) |
ناشر | انتشارات خوارزمی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۲/۰۴ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |