دانیل کلمان رمان شهرت را در نُه داستان مجزا و هر یک را با سبک خاص خود نوشته است و قصد داشته هرجومرج دوران معاصر را در این کتاب نشان دهد.
باید گفت که این رمان در درجهی اول استثنایی است و خواندن آن به هیچ عنوان ساده نیست، زیرا تخیل و واقعیت، در تمام آن کنار یکدیگر قرار دارند و با هم قاطی میشوند. گویی این کافی نیست، نویسنده در یکی از داستانها با شخصیت اصلی آن حرف میزند و در داستان آخر هم شخصیتها با هم صحبت میکنند. طنز، طعنه و شخصیتهای جالب و درعینحال غیرعادی، محتوای این نُه داستان را تشکیل میدهند که با هم یک رمان ساختهاند و درواقع یک قهرمان خاص ندارد.
در این داستانها نوعی آتشبازی خلاقیت، تخیل، گفتوگو و نتیجهگیری، خواننده را درگیر خود میکند. طوریکه وقتی کتاب را کنار میگذارد، اطمینان دارد که تجربهای فوقالعاده داشته است.