فاجعهای که در محلهی هملاک رخ داد بدترین اتفاقی بود که تا به حال آنجا رخ داده و این فاجعه در حیاط پشتی خانهی ایتن مارش به وقوع پیوست. یک شب در ماه جولای، وقتی ایتن و دوست صمیمیاش بیلی دهساله بودند، در چادری روی چمن تازه هرسشده در محلهای آرام واقع در نیوجرسی به خواب رفتند، اما صبح که شد ایتن تنها بود. در طول شب کسی چادر را با چاقو بریده و بیلی را دزدیده بود. دیگر هرگز کسی او را ندید.
سی سال بعد، ایتن با بیمیلی به خانهی دوران کودکیاش برگشته است. او که دچار کابوس و بیخوابی شده، توجهش به اتفاقات عجیبی که نیمههای شب رخ میدهد جلب میشود. به نظر میرسد کسی در ساعات نامعمول در محله پرسه میزند و نشانههایی از حضور بیلی در حیاط پشتی خانهی ایتن ظاهر میشود. آیا کسی سر به سرش میگذارد یا بیلی که مدتهاست تصور میشد مرده است به شکلی به محلهی هملاک برگشته است؟
اتفاقات مرموز، ایتن را وادار میکند تا در مورد آنچه در آن شب اتفاق افتاده است تحقیق کند؛ جستوجویی که او را با دوستان و همسایگان سابق خود پیوند میدهد و به سمت جنگلی که محله را در بر گرفته هدایت میکند. جنگلی که بیلی ادعا میکرد ارواح در آنجا حضور دارند و موسسهای اسرارآمیز در آن قرار دارد که به تحقیقات مخفیانه مشغول است. هر چه ایتن به حقیقت نزدیکتر میشود بیشتر متوجه میشود که هیچجایی کاملا امن نیست و اینکه گذشته همواره راهی برای بازگشت به زمان حال مییابد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۲۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 312 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۴:۰۰ |
نویسنده | رایلی سیجر |
مترجم | لیلا سام |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Middle of the Night |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۱/۱۵ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 389,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یه کتاب معمایی طولانی اما بسیار جذاب و خوشخوان که معماش صفحه به صفحه شما رو کنجکاوتر میکنه و پُر از شخصیتهای جالب و دیالوگهای دوست داشتنیایه. نویسنده کمی هم عناصر ماوراالطبیعه به داستان اضافه کرده که همین خیلی کتاب رو واسه من جذابتر کرد. خلاصه داستان: میدان هملاک یه محلهی آروم و ساکته که تمام ساکنین اون هم رو میشناسن و بهم اعتماد دارن. این محله در حاشیهی جنگل قرار داره و با موسسهی هاثورن کمی فاصله داره، موسسهای که ورود بهش ممنوعه، ملک خصوصیه. داستان از گم شدن پسر بچهای ده ساله به نام بیلی شروع میشه. بیلی و ایتن توی حیاط پشتی خونهی ایتن و توی چادر خوابیدن و صبح بیلی توی چادر نیست. چادر از یک طرف شکافته شده ولی نه ایتن و نه هیچکدوم از افراد محل صدایی نشنیدن و حالا بیلی آب شده و رفته توی زمین. ۳۰ سال از گم شدن بیلی میگذره و هیچکس هنوز نمیدونه چه بلایی سرش اومده تا اینکه ایتن بعد سالها برمیگرده به خونهی والدینش تا مدتی رو اونجا سپری کنه و اتفاقاتی باورنکردنی براش میفته که شاید بالاخره کمکش کنه بفهمه سی سال پیش چه بلایی سر صمیمیترین دوستش اومده!
اخیرا نسخه چاپی رو خوندم. دوستش نداشتم. فکر میکنی یه موضوع خیلی خاص و محیرالعقول پشت قضایاس ولی اخرش میبینی یه چیز خیلییییییییی پیش پا افتاده و بدوی بوده. برای همین دوستش نداشتم. خیلی هم دیر جذبش شدم. زیاد کشش نداشت برام. از این نویسنده کتاب های تنها کسی که باقی ماند و خانه پیش از تاریکی رو خیلیییی میپسندم. ولی بقیه کتاب هاش رو نه واقعا. همه رو هم خریده بودم و به جز این دوتا که اسم بردم، بعد از خوندن فروختم.